در
کتابخانه
بازدید : 1436487تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Collapse فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
Expand <span class="HFormat">حدوث و قدم</span>حدوث و قدم
Collapse سبق و لحوق سبق و لحوق
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سبق بالرتبه، هم در امور مکانی مصداق دارد و هم در امور غیرمکانی. اما در امور مکانی همان مثال مسجد و محراب را که قبلاً ذکر کردیم درنظر می گیریم. وقتی که ما محراب را مبدأ قرار می دهیم می گوییم امام مقدم بر مأموم است؛ یعنی چه؟ مطابق تعریفی که ذکر کردیم این تقدم به معنی این است که هم امام با آن محراب نسبت دارد و هم مأمومِ پشت سر او؛ هر دو یک نسبت مشترک دارند، ولی در همان نسبت مشترک، امام از آن نسبت مشترک چیزی دارد که مأموم ندارد و هرچه از آن نسبت مشترک، مأموم دارد امام هم دارد، و آن نسبت مشترک نسبت نزدیکی و قرب به محراب است ولهذا می گوییم امام اقرب به محراب است از مأموم؛ یعنی قرب، حد مشترک است ولی از همین قرب که حد مشترک است آنچه مأموم دارد امام هم دارد اما امام از قرب چیزی دارد که مأموم ندارد.

از همین جا ضمناً معنی «تقدم» هم روشن شد. قبلاً گفتیم یک مسأله ای که در باب سبق و لحوق باید مطرح کنیم و درباره اش بحث کنیم این است که وقتی می گوییم یک چیز مقدم بر دیگری است، این به چه معنی است؟ این مفهوم را بشکافیم و ببینیم اصلاً معنی تقدم چیست؟ معلوم شد معنی تقدم این است که متقدم و متأخر هر دو یک امر مشترک دارند و در آن امر مشترک هرچه متأخر دارد متقدم دارد ولی متقدم چیزی دارد که متأخر ندارد.

پس معلوم شد که در «سبقِ به ترتیب» اینچنین است که دو شی ء وجود دارد و یک شی ء سوم را به عنوان مبدأ درنظر می گیریم (که این مبدأ درنظر گرفتن را ما فعلاً از مختصات «سبق به ترتیب» به حساب می آوریم) و آن دو شی ء با آن مبدأ نسبت مشترک دارند و در همان نسبت مشترک یکی بر دیگری تقدم دارد. «تقدم دارد» یعنی: آنچه آن دیگری دارد این دارد و این، چیزی از همان امر مشترک را دارد که آن دیگری ندارد.

اینکه در مورد «سبق به ترتیب» گفتیم «مبدأ اعتبار کنیم» برای این است که اگر ما یک شی ء را به عنوان مبدأ اعتبار کنیم یکی مقدم می شود بر دیگری، و اگر شی ء دیگری را به عنوان مبدأ اعتبار کنیم قضیه برعکس می شود؛ یعنی مقدم، مؤخر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 470
می شود و مؤخر مقدم (همان طور که قبلاً بیان کردیم) .

مثلاً فرض کنید که در اینجا به ترتیب چهار شی ء داریم: الف، ب، ج و د (حالا در ترتیب مکانی درنظر بگیرید) . اگر الف را مقیاس قرار بدهیم و ب و ج را نسبت به یکدیگر بسنجیم می گوییم ب مقدم است بر ج؛ یعنی در قرب به الف که مشترک میان ایندو است آنچه که ج دارد ب دارد و ب چیزی از درجه ی قرب دارد که ج ندارد. حالا اگر در همین ترتیب بیاییم «د» را مبدأ قرار بدهیم و باز ب و ج را نسبت به یکدیگر بسنجیم می گوییم ج مقدم است بر ب، یعنی ج و ب هر دو نسبت قرب را با «د» دارند، ولی در اینجا برعکس حالت قبل، آنچه ب از قرب نسبت به «د» دارد ج دارد و ج از نسبت قرب چیزی دارد که ب ندارد. پس، از این جهت است که می گوییم ترتیب اینها قابل تغییر نیست ولی اینکه این طرف را مبدأ قرار بدهیم یا آن طرف را، با یکدیگر فرق می کند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است