اولین قسمی که ذکر می کنند «تقدم و تأخر زمانی» است، که البته یک امر نسبتاً
واضحی است. میان اجزاء زمان تقدم و تأخر هست و میان اشیاء زمانی هم به تبع
زمان تقدم و تأخر هست. حال اینکه رابطه ی اشیاء زمانی با خود زمان چه رابطه ای
است و آیا زمان صرفاً مثل یک ظرفی است جدا از اشیاء یا نه، و اینکه ظرفیت زمان
چگونه ظرفیتی است، اینها فعلاً به بحث ما ارتباطی ندارد، یعنی بحث ما متوقف بر
این جهت نیست. ما این قدر می دانیم که اجزاء زمان نسبت به یکدیگر تقدم و تأخر
دارند از آن جهت که زمان هستند نه از جهت دیگر، و اشیاء زمانی نسبت به یکدیگر
تقدم و تأخر دارند از آن جهت که تعلق به زمان دارند. دیروز بر امروز تقدم دارد؛
دیروز چون زمان است و دیروز است بر امروز چون زمان است و امروز است تقدم
دارد؛ یعنی این دو جزء از زمان به اعتبار همان نفس زمان بودنشان نسبت به
یکدیگر تقدم و تأخر دارند نه به اعتبار امری ماوراء زمان.
اما درس دیروز بر درس امروز مقدم است؛ چرا؟ چون درس دیروز در دیروز
واقع شده است و درس امروز در امروز، و دیروز بر امروز مقدم است، پس درس
دیروز بر درس امروز مقدم است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 468
سعدی بر حافظ مقدم است؛ چرا؟ چون سعدی در قرن هفتم بوده است و حافظ
در قرن هشتم، و قرن هفتم بر قرن هشتم مقدم است، پس سعدی بر حافظ مقدم است.
این یک نوع تقدم و تأخری است که به هر حال هست و ذهن انسان آن را درک
می کند.