در
کتابخانه
بازدید : 1437028تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Collapse فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
Collapse <span class="HFormat">حدوث و قدم</span>حدوث و قدم
Expand حدوث و قدم (1) حدوث و قدم (1)
Expand حدوث و قدم (2) حدوث و قدم (2)
Expand حدوث و قدم (3) حدوث و قدم (3)
Expand حدوث و قدم (4) حدوث و قدم (4)
Expand حدوث و قدم (5) حدوث و قدم (5)
Expand حدوث و قدم (6) حدوث و قدم (6)
Expand حدوث و قدم (7) حدوث و قدم (7)
Expand حدوث و قدم (8) حدوث و قدم (8)
Expand حدوث و قدم (9) حدوث و قدم (9)
Collapse حدوث و قدم (10) حدوث و قدم (10)
Expand سبق و لحوق سبق و لحوق
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مطلب دیگری که از درس گذشته باقی ماند این عبارت «الحدوث ذاتیّ» بود که صدرالمتألهین می گوید که مرجح حدوث عالم، ذاتی است. قبلاً هم گفتیم که در این بیان و در این نظریه بحث کل عالم مطرح نیست، بلکه بحث هرکدام از اجزاء عالم جداجدا مطرح است. از نظر ایشان آنچه که حادث است همه ی عالم است و در عالم آنچه که وجود دارد اجزاء عالم است؛ کل، حکم مستقلی ندارد.

به عنوان مثال فرض کنید در یک اداره بیست کارمند وجود دارد، که در پایان ماه برای اینها پاداشهای مختلفی درنظر گرفته شود؛ برای یکی هزار تومان، برای دیگری پانصد تومان، برای سومی هشتصد تومان و. . . ؛ یا برای ده نفر از این بیست کارمند هزار تومان منظور شود و برای ده نفر دیگر پانصد تومان. حال آیا کسی می تواند بگوید: برای کل این کارمندان چقدر باید پاداش در نظر گرفته شود؟ ! .

جواب می دهند دیگر کل وجود ندارد، کل یک امر اعتباری است؛ آنچه که وجود دارد همین اجزاء هستند. این فرد وجود دارد، آن فرد وجود دارد؛ این فرد یک وجود عینی است و آن فرد یک وجود عینی دیگر. اگر بیست کارمند داریم بیست پاداش هم داریم که باید به آنها بدهیم، خواه همه را مساوی بدهیم و خواه غیر مساوی؛ ازنظر مثال ما فرق نمی کند. بیست کارمند بیست پاداش می خواهد نه بیست و یک پاداش، که بیست پاداش برای فرد فرد کارمندها باشد و یک پاداش هم برای کل کارمندها. این کل یک امر اعتباری و انتزاعی است.

اگر هر جزء از اجزاء عالم که ما دست روی آن بگذاریم حادث باشد کل هم مسلّماً حادث است. کل، حکم مستقلی ندارد که بگوییم آیا کل حادث است یا حادث نیست. بنابراین ما از نظر حدوث عالم به اشکالی برخورد نمی کنیم؛ و اگر شما بگویید اجماع ملّیّون است بر حدوث عالم، می گوییم: درست است، ما هم قبول داریم، ولی «اجماع ملیون است بر حدوث عالم» یعنی اجماع ملیون است بر حدوث هرچه که وجود عینی دارد و اما «کل» که وجود اعتباری دارد از مورد بحث خارج است. پس دیگر قضیه در اینجا حل شده است.

و اگر مسأله ی «کلی» را مطرح کنید و بگویید: نه، ما به اجزاء عالم کاری نداریم،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 458
ما کلیِ هر شی ء را درنظر می گیریم؛ کلی این اشیاء چگونه است؟ مثلاً کلی «انسان» چگونه است؟ در جواب می گوییم: کلی هم که وجود مستقلی از وجود افراد ندارد؛ وجود کلی عین وجود افرادش است؛ اگر افرادش حادثند کلی هم حادث است؛ اگر افرادش قدیمند کلی هم قدیم است. پس «کلی» هم مانند «کل» حکم علیحده ای ندارد.

آن وقت اگر شما بحث را نه تحت عنوان «حدوث عالم» که آیا عالم حادث است یا قدیم، بلکه تحت عنوان اینکه «آیا حادثها متناهی اند یا متناهی نیستند» مطرح کنید، این هم مسأله ای است که ربطی به حدوث عالم ندارد؛ عالم حادث است ولی حادثها غیرمتناهی هستند.

آنگاه در مسأله ی مرجح حدوث اشیاء- بنا بر نظریه ی دیگران در باب مرجح حدوث اشیاء- اگر بگوییم که مثلاً این آقای زید چرا در سال 1320 متولد شد و در سال 1319 متولد نشد، جواب این است که این یک عللی دارد. این انسان به عنوان یک پدیده که باید حادث بشود شرایط خاصی دارد که تحت همان شرایط به وجود می آید. این، در مجموع علل و شرایطش- یا به تعبیر آقایان علت تامه اش- به وجود می آید؛ یعنی در همان نقطه از زمان و در همان ساعت معین، مثلاً فلان ساعت از شب هفدهم اردیبهشت سال 1320 این شرایط کامل شده و این شی ء به وجود آمده است. بنابراین مرجح حدوث یک شی ء همان شرایط و علل خاص آن شی ء یعنی علت تامه ی آن شی ء است.

حال، بنا بر همان قول قدما اگر به آنها می گفتیم که مرجح حدوث اجزاء زمان چیست، چه جوابی می دادند؟ اجزاء زمان هم که حادث است. اکنون که حادث است مرجّح حدوثش چیست؟ سال 1320 چرا ظرفش همان سال 1320 است؟ ما اسم یک قطعه ای از زمان را سال 1320 می گذاریم و یک قطعه دیگر از زمان را سال 1319 می گوییم. سؤال این است که چرا سال 20 ظرفش همان سال 20 است که بعد از سالهای 19 و 18 و 17 و قبل از سالهای 21 و 22 و 23 واقع شده است؟ چرا سال 20 به جای سال 21 یا 22 نیست؟ چرا به جای سال 19 و 18 نیست؟ .

جواب این است که این دیگر «ذاتی» است، این دیگر یک علتی ندارد که سال 19 را در این ظرف و سال 20 را در آن ظرف قرار داده باشد؛ یعنی این طور نیست که بتوانیم بگوییم این امکان بود که سال 20 به جای سال 19 باشد و سال 19 به جای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 459
سال 20 باشد، ولی یک علت خارجی دخالت کرده است که سال 19 را در این ظرف و سال 20 را در آن ظرف قرار داده است؛ اصلاً ظرف از خود این درست می شود. 20 بودن سال 20 و اینکه مرتبه اش همان مرتبه باشد، یکی است. پس مرجح حدوث سال 20 در ظرف خودش ذاتی آن است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است