در
کتابخانه
بازدید : 1436745تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Expand فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
فریده چهارم قوه و فعل
Collapse فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گفتیم بحث «اعتبارات ماهیت» بحث جدیدی در فلسفه است. مقصود این است که در زمان بوعلی به این شکل نبوده است و یک مقدارش از خود بوعلی شروع شده است و بعد در زمان و زبان خواجه این بحث به صورت یک مسأله در «امور عامّه» در آمده است و بعد هم دقتهای دیگری در اطرافش شده است.

این تقسیم بندی به این شکل شده است که ماهیت چند جور اعتبار می شود: یک وقت «لابشرط» اعتبار می شود، یک وقت «بشرطلا» اعتبار می شود و یک وقت «بشرط شی ء» . در واقع فیلسوفان که این بحث را مطرح می کنند منظورشان در رابطه ی ماهیت با وجود است: یک وقت هست که ما ماهیت را لابشرط از وجود اعتبار می کنیم، یک وقت هست ماهیت را بشرطلا از وجود اعتبار می کنیم، و یک وقت هست که ماهیت را بشرط شی ء از وجود اعتبار می کنیم. ولی البته این اختصاص به مسأله ی وجود ندارد؛ در اینجا چون مسأله ی «امور عامه» مطرح است مسأله ی ماهیت و وجود مطرح است.

به طور کلی هر طبیعت و ماهیتی در ذهن انسان نسبت به هر قیدی از قیود که بر آن وارد می شود یا امکان ورود دارد، این اعتبارات مختلف برای آن فرض می شود.

مثلاً انسان نسبت به قید علم؛ یک وقت انسان را اعتبار می کنیم لابشرط از علم و از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 587
عدم علم، یک وقت او را اعتبار می کنیم به شرط علم، و یک وقت او را اعتبار می کنیم بشرط لا از علم. مثلاً اگر بخواهیم به دیگری بگوییم انسان را باید احترام کرد، یک وقت انسان را لابشرط اعتبار می کنیم یعنی هیچ قیدی نمی کنیم، مطلق است از اینکه عالم باشد یا نباشد؛ این را می گوییم انسان لابشرط. یک وقت ما انسان را به شرط شی ء اعتبار می کنیم و می گوییم انسان عالم را باید احترام کرد.

یک وقت هم انسان را بشرط لا اعتبار می کنیم و می گوییم انسان غیرعالم را باید احترام کرد. این اعتبارات سه گانه در مورد هر موصوف و صفتی امکان دارد؛ یعنی هر موصوفی را نسبت به صفت خودش سه جور می شود اعتبار کرد؛ فی حد ذاته سه جور امکان اعتبار دارد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است