در
کتابخانه
بازدید : 1436653تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Expand فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
فریده چهارم قوه و فعل
Collapse فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
جواب ساده ای که به این مطلب داده اند همین است که گفته اند: اینجا فرق است میان لابشرطی که قسم است و لابشرطی که مقسم است. ما ماهیت را که تقسیم می کنیم می گوییم یا بشرط شی ء است (بشرط آن قید) ، یا بشرط لا است (یعنی بشرط عدم آن قید) و یا لابشرط است، مطلق است، یعنی اعم است از اینکه آن قید باشد یا نباشد. «اعم است» یعنی خواه باشد و خواه نباشد؛ معنای مطلق این است که عمومیت دارد، هم شامل این است و هم شامل آن. پس لابشرطی که ما قسم قرار دادیم، خود این، یک نوع مقید است ولی مقید به چیست؟ مقید به لابشرطیت است، مقید است به ارسال و سریان. پس خود این امری مقید به اطلاق است [1]. وقتی شما.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 590
می گویید کلمه یا اسم است یا فعل است یا حرف، اسم در حالی که اسم است کلمه است، فعل هم در حالی که فعل است کلمه است، حرف هم در حالی که حرف است کلمه است. اینکه می گویید انسان یا سفید است یا سیاه است یا زرد؛ [سفید] در همان حالی که سفید است انسان است، [زرد] در همان حالی که زرد است انسان است، [و سیاه ] در همان حالی که سیاه است انسان است. اگر آن چیزی که آن را مقسم می گیرید وقتی زرد شد این دیگر آن نیست پس آن مقسم نبوده است. حال اگر شما بگویید [مقسم ] انسان مطلق [است ] یک وقت انسان زرد خصلتش این است که پرکار است، انسان سیاه خصلتش این است که مثلاً وطن پرست است، انسان سفید خصلتش این است که حقّه باز است؛ آیا در اینجا شما گفته اید انسان مطلق زرد، پرکار است؟ نه دیگر. هیچکدام از اینها انسان مطلق نبوده است. انسان مطلق سفید چنین است؟ انسان مطلق سیاه چنان است؟ وقتی می گویید «انسان مطلق باید احترام بشود» انسان مطلق آن است که نه قید سفید و نه قید سیاه و نه هیچیک از این قیدها را ندارد، مطلق است از همه ی این قیدها ولی مقید است به اینکه مطلق است از همه ی این قیدها: آن که هیچیک از این قیدها را ندارد ولی مقید است به اینکه هیچیک از این قیدها را نداشته باشد.

مقسم چیست؟ مقسم انسان است، یعنی آن که نه این قیدها را دارد و نه مقید است به اینکه هیچیک از این قیدها را نداشته باشد.

در واقع این از دقایق عملیات ذهن و از دقایق اعتبارات ذهن است که ذهن چطور اعتباراتی به این دقت دارد. همه ی اذهان این اعتبارات را دارند؛ اشکال در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 591
تحلیل اینهاست؛ نه اینکه آدم باید فیلسوف باشد تا بتواند سه جور اعتبار کند؛ نه، هر ذهن ساده ای این اعتبارات را دارد ولی فیلسوف قدرت دارد که این اعتبارات را تحلیل کند.

در مقام حل این اشکال چند جور راه حل گفته شده است. یکی همان راهی که حاجی و امثال او پسندیده اند و قبول دارند و حرف خوبی هم هست در سطح خودش.


[1] . - این حرف معنی دارد؟ .

استاد: بله.

- اگر بخواهد مطلق باقی بماند چطور؟ .

استاد: ما دو جور مطلق داریم: یکی ذات ماهیت و دیگر ماهیت به قید اطلاق. آنجا که شما ماهیت مقید را در نظر می گیرید در آنجا چیست؟ ماهیت مقید مگر غیر از ماهیت با قید است؟ آیا آنجا ماهیت مطلق است با قید و یا ماهیت است با قید؟ .

- ماهیت مطلق.

استاد: نه، ماهیت مطلق با قید باشد که تناقض است. ماهیت مطلق یعنی، چه این قید باشد چه نباشد. وقتی بگویید با قید، پس اطلاق چه شد؟ .

- بله.

استاد: پس معلوم شد «ماهیت» با «ماهیت مطلق» دوتاست. شما می گویید مثلاً انسان عالم. ما الآن یک انسان عالم داریم و یک انسان غیرعالم داریم. در «انسان عالم» آن مقسم ما که «انسان» است هست یا نیست؟ .

- هست.

استاد: هست به ضمیمه ی علم. در انسان غیرعالم آیا آن انسان هست به ضمیمه ی جهل و عدم علم یا نه؟ بله، هست. اما اگر از شما بپرسند در انسان عالم آیا انسان مطلق است بعلاوه ی علم؟ .

- اگر ما مطلق را آمادگی برای پذیرش قید بدانیم، بله انسان مطلق است.

استاد: نه، مطلق که معنایش این نیست؛ مطلق معنایش این است که چه آن قید باشد و چه نباشد، یعنی عام، یعنی اعم. وقتی می گوییم «مطلق» یعنی اینکه چه این قید باشد و چه نباشد. آیا این انسانی که همراه عالم و در ضمنِ انسان عالم است، انسان مطلق است؟ .

- بعد از اینکه قید عالم اضافه شد یا قبل از اینکه اضافه شود؟ .

استاد: بعد از اینکه اضافه شد.

- در این صورت انسان عالم است و مقید است.

استاد: مطلق نیست؟ .

- بعد از اینکه این قید اضافه شد، نه.

استاد: پس این [یعنی انسان مطلق ] مقسم نیست، چون وقتی که قید هم اضافه شود مقسم در آن [یعنی در قسم ] هست. مقسم نمی تواند وقتی قید اضافه شد از قسم بیرون برود.

مقسم آن است که وقتی قید آمد بازهم [در قسم ] هست. آن چیزی که وقتی به آن قید زدی [از قسم ] بیرون می رود آن که مقسم نیست، آن قسیم این قسم است نه مقسم آن، ضد و قسیم است با آن.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است