در
کتابخانه
بازدید : 1437265تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Collapse فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
Expand <span class="HFormat">حدوث و قدم</span>حدوث و قدم
Collapse سبق و لحوق سبق و لحوق
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نوع دیگری از سبق وجود دارد که صدرالمتألهین آن را بر اقسام سبق اضافه کرده [1]و اسمش را «سبق بالحقیقه» گذاشته است، که مقصود از «حقیقت» در اینجا.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 478
همان تحقق و واقعیت است و حقیقت در اینجا غیر از حقیقت در اصطلاح امروز است که در نقطه ی مقابل واقعیت قرار می گیرد. پس سبق بالحقیقه کأنّه سبق بالواقعیه است.

ما به بسیاری از اشیاء «واقعیت» را نسبت می دهیم. مثلاً این شی ء را می گوییم واقعی است و آن دیگری را می گوییم واقعی است، یا این شی ء را می گوییم موجود است و آن دیگری را هم می گوییم موجود است. ولی وقتی که دقیقاً تحلیل می کنیم می بینیم از ایندو- که واقعیت را به هر دو نسبت می دهیم یعنی واقعی بودن امر مشترک میان ایندو است- یکی به طفیل دیگری واقعی بودن را دارد؛ یعنی از ایندو یکی از دیگری انتزاع شده است و واقعی بودن اولاً و بالذات مال آن دیگری است و ثانیاً و بالعرض مال این یکی است (که این همان مسأله ی اصالت وجود و اعتباریت ماهیت است) .

ما به خود وجود واقعیت را نسبت می دهیم و می گوییم: وجود موجود است، وجود واقعی است. به ماهیت هم واقعیت را نسبت می دهیم و می گوییم واقعی است.

انسان یک واقعیت است در خارج. واقعیت را به هریک از ایندو که نسبت می دهیم درست است؛ هیچکدام را دروغ نگفته ایم. ولی وقتی که به دقت بررسی می کنیم و مطلب را می شکافیم می بینیم که در اینجا دو چیز نیست که هر دو دارای واقعیت باشند، یعنی هم وجود دارای واقعیت باشد و هم ماهیت. در اینجا واقعیت داشتن و حقیقی بودن ایندو در طول یکدیگر قرار گرفته است. آن چیزی که بماهوهو حقیقی و واقعی است خود وجود است و آن چیزی که به تبع و بالعرض و مجازاً (به نوعی مجاز بسیار دقیق عقلی که با هزار تلاش فلسفه باید این مجاز را از حقیقت جدا کرد) واقعی است، ماهیت است.

بنابراین ماهیت و وجود هر دو در انتسابشان به واقعیت یعنی در انتسابشان به موجودیت مشترک هستند ولی وجود در واقعی بودن تقدم دارد بر ماهیت در واقعی بودن، برای اینکه ماهیت به طفیل وجود این نسبت را پیدا کرده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 479

[1] . البته صدرالمتألهین بر اقسام سبق دو قسم اضافه کرده است که یک قسمش را حاجی در اینجا نقل کرده است و قسم دیگرش را که «تقدم بالحق» نام دارد چون جنبه ی عرفانی بسیار زیادی داشته است نقل نکرده است، و ما هم به همین دلیل آن را در اینجا ذکر نخواهیم کرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است