در
کتابخانه
بازدید : 1437303تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Collapse فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
Collapse <span class="HFormat">حدوث و قدم</span>حدوث و قدم
Expand حدوث و قدم (1) حدوث و قدم (1)
Expand حدوث و قدم (2) حدوث و قدم (2)
Expand حدوث و قدم (3) حدوث و قدم (3)
Expand حدوث و قدم (4) حدوث و قدم (4)
Expand حدوث و قدم (5) حدوث و قدم (5)
Expand حدوث و قدم (6) حدوث و قدم (6)
Expand حدوث و قدم (7) حدوث و قدم (7)
Expand حدوث و قدم (8) حدوث و قدم (8)
Expand حدوث و قدم (9) حدوث و قدم (9)
Collapse حدوث و قدم (10) حدوث و قدم (10)
Expand سبق و لحوق سبق و لحوق
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بنابر حرکت، لازم می آید که عین آنچه که در مورد زمان می گویند در مورد همه چیز بگویند. نه فقط مرجح حدوث هر قطعه ای از زمان در ظرف خودش ذاتی زمان است بلکه در عالم هر چیزی و هر پدیده ای در هر مقطعی از مقاطع زمان که واقع شده است، این قرارگرفتن و واقع شدن در آن مقطع معین از زمان، ذاتی آن است؛ یعنی اگر آن را از آنجا برداریم دیگر خودش خودش نیست، نه اینکه خودش می تواند خودش باشد و فقط جایش را عوض کرده ایم.

این، توهّم انسان است و یک نوع تفکر اصالت ماهیتی است و تفکر عامیانه ی هر انسانی است که مثلاً می گویم ای کاش من در زمان بوعلی سینا می بودم. چه می شد که من در آن زمان می بودم؟ واقعاً هم تصور می کنم که این یک امر بسیار عادی و ساده ای بود که من در آن زمان می بودم و چنین و چنان می کردم. می گویم اگر من در زمان بوعلی سینا می بودم و بوعلی سینا را می گذاشتند جای من و من را می گذاشتند جای او، آن وقت چنین می کردم. یا می گویم اگر من [به جای این زمان ] در هزار سال بعد [پدید می آمدم ] - با همین قید که من «من» باشم- آن وقت چنان می کردم، و خیال می کنم که این یک امر عادی و ساده ای است که من- با همین قید که من «من» باشم- در هزار سال بعد وجود داشته باشم. این، توهم و تصور باطلی است.

همان طور که امکان ندارد دیروز به جای امروز و امروز به جای دیروز واقع شود - دیروز اگر به جای امروز باشد آن دیگر دیروز نیست بلکه خود امروز است، این توهم ماست که می گوییم دیروز است؛ امروز هم اگر به جای دیروز می بود آن دیگر امروز نبود بلکه خود دیروز بود- همچنین امکان ندارد هیچ شیئی را از ظرف خاص و از مقام و مرتبه ی خاص خودش تغییر بدهیم؛ یعنی این توهّم ماست که جاها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 460
را عوض می کنیم.

نظیر همان مثال «عدد» است که ما همیشه در این گونه موارد ذکر می کنیم: ما چنین می پنداریم که اگر عدد 5 که میان دو عدد 4 و 6 قرار گرفته است میان دو عدد 9 و 11 (یعنی به جای عدد 10) قرار می گرفت باز همان عدد 5 بود و فقط جایش عوض شده بود و حال آنکه این صرفاً یک توهم است که 5، 5 باشد یعنی خودش خودش باشد و جایش را عوض کنیم و آن را میان 9 و 11 قرار دهیم. اگر عدد 5 میان 9 و 11 باشد دیگر خودش خودش نیست؛ آن همان عدد 10 است، نه اینکه خودش خودش است و جایش عوض شده است؛ کمااینکه اگر عدد 10 را از میان دو عدد 9 و 11 برداریم و میان دو عدد 4 و 6 قرار دهیم نه این است که 10 همان 10 است و جایش را عوض کرده ایم و آن را آورده ایم میان 4 و 6 گذاشته ایم؛ این فقط یک توهم است. جای هیچ چیزی را عوض نکرده ایم؛ نه این را از اینجا برداشته ایم آنجا گذاشته ایم و نه آن را از آنجا برداشته ایم اینجا گذاشته ایم؛ جاها عوض نشده است. این توهم محض ما و بازی واهمه ی ماست که این یکی را از اینجا برداریم آنجا بگذاریم، آن یکی را هم از آنجا برداریم اینجا بگذاریم.

مراتب وجود، قابل تغییر و جابجایی نیست. از نظر کل وجود، یعنی اگر با یک نظر جامع به عالم وجود نگاه کنیم- نه اینکه اشیاء را از نظر علل ناقصه شان درنظر بگیریم بلکه اگر از نظر علل تامه شان درنظر بگیریم- وجود هر چیزی در ظرف خودش مشخِّص آن شی ء است. بنابراین حدوث بوعلی سینا در هزار سال پیش ذاتی وجود اوست و حدوث زید در سال 1320 هم ذاتی وجود زید است؛ یعنی اینجا دیگر «لِمَ» و «چرا» ندارد. «لِمَ» درجایی است که امکان نحوه ی دیگرش باشد.

چیزی که امکان نحوه ی دیگر در آن نیست «لِمَ» و «بِمَ» هم در آن نیست.

بحث بعد درباره ی «سبق و لحوق» است که به درس آینده موکول می کنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 461
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است