در
کتابخانه
بازدید : 1437025تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Collapse فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
Collapse <span class="HFormat">حدوث و قدم</span>حدوث و قدم
Expand حدوث و قدم (1) حدوث و قدم (1)
Expand حدوث و قدم (2) حدوث و قدم (2)
Expand حدوث و قدم (3) حدوث و قدم (3)
Expand حدوث و قدم (4) حدوث و قدم (4)
Expand حدوث و قدم (5) حدوث و قدم (5)
Expand حدوث و قدم (6) حدوث و قدم (6)
Expand حدوث و قدم (7) حدوث و قدم (7)
Collapse حدوث و قدم (8) حدوث و قدم (8)
Expand حدوث و قدم (9) حدوث و قدم (9)
Expand حدوث و قدم (10) حدوث و قدم (10)
Expand سبق و لحوق سبق و لحوق
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اشاعره که اساساً ترجیح بلامرجح را جایز می دانند می گویند اصلاً صحبت از مرجح کردن و سخن از «به چه دلیل» و «چرا» به میان آوردن غلط است؛ سخن از «چرا» نباید گفت. حرف اشاعره هم که معلوم است حرف نادرستی است و به قول حاجی اصلاً قابل اعتنا نیست که مورد بحث و ردّ و انکار قرار گیرد. .

تا این مقدار بیان در مورد تبیین و توجیه نظریات متکلمین را [به آسانی ] می شود به متکلمین جواب داد؛ ولی در اینجا بیانات قویتری از طرف مدافعین از متکلمین آورده شده است که قویترین آنها همان است که غزالی آورده است و دفاعی از نظریه ی متکلمین در اینجا کرده است که از این حرفها دقیقتر است و حق این بود که امثال حاجی به اینجا که می رسیدند به دنبال حرف غزالی می رفتند و با او بحث می کردند، چون حرف او خیلی دقیقتر از حرف اشاعره و معتزله و کعبی و امثال اینهاست. فعلاً حرف غزالی باشد تا در درسهای بعد ببینیم که در این زمینه چه گفته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 427
است [1].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 428
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 429

[1] . - اگر بگوییم مرجح، علم باری است یعنی علم اوست به اینکه در فلان زمان عالم پدید بیاید، ما که از علم باری خبر نداریم، آن وقت چه اشکالی به وجود می آید؟ .

استاد: آخر مگر علم باری گزاف است؟ مگر علم باری همین طور به نحو گزاف به اشیاء تعلق می گیرد؟ .

- نه، گزاف نیست، ما خبر نداریم.

استاد: می دانم، ولی به هر حال او در ذات خودش چگونه است؟ علم ذات باری به اشیاء همان علم به نظام علت و معلول است نه چیز دیگر، و اصلاً بحث در اینجا درباره ی خود نظام علت و معلول است. علم ذات باری همان علم به نظام اتمّ است. علم ذات باری به ذات خودش و علمش به عالم، علم به نظام اتمّ است و علم به نظام اتمّ همان علم به نظام علت و معلول است به طور کامل؛ آنگاه نمی شود بگوییم که مثلاً علم باری تعلق گرفته است به انفکاک معلول از علت تامّه.

- آن وقت این مستلزم این است که ما بگوییم این فهم ما قابل رسیدن به درک نظام اتم است؛ یعنی این چیزی که ما می فهمیم نظام اتمّ است.

استاد: ما این مقدارش را می فهمیم. این مقدار که ما درک می کنیم درک کل نظام اتم که نیست. این به اصطلاح جزء اصول و مبادی اولیه ی درک انسان از عالم است که تخلف معلول از علت تامه محال است. این معنایش آن نیست که ما کل نظام اتم را درک می کنیم.

- اینکه شما در اینجا فرمودید اگر بگوییم که کلاً عالم از یک زمانی، از یک لحظه ای و از یک آنی شروع شده است و قبل از آن غیر از ذات باری چیزی وجود نداشته است مسأله ی ترجیح بلامرجح پیش می آید و این سؤال مطرح می شود که چرا قبل از آن «آن» ، در یک «آن» قبلتر از آن عالم ایجاد نشده است، این ترجیح بلامرجح نسبت به ذات باری است و حال آنکه دیگر «آنِ» قبل از آن در مقایسه با ذات باری اصلاً مطرح نمی شود که ما بخواهیم بگوییم ترجیح بلامرجح پیش می آید یا نه.

استاد: چرا؟ .

- یعنی معنی ندارد ما بگوییم که قبل از این «آن» چرا ذات باری خلق نکرده است.

استاد: چرا؟ .

- چون برای خدا که کشش زمان مطرح نیست.

استاد: برای عالم چطور؟ .

- این مسأله در ارتباط با خالق است نه در ارتباط با مخلوق.

استاد: باشد؛ در ارتباط با خالق باشد؛ [سؤال ] این است که وجود این مخلوق چرا امتداد بیشتری ندارد.

- مسأله ی امتداد بیشتر نسبت به خودش مطرح می شود.

استاد: می دانم؛ نسبت به خودش باشد؛ حال شما بگویید نسبت به خودش است. ما حرف خودمان را این طور طرح می کنیم؛ می گوییم که ما می دانیم و شک نداریم که این هستی در این بعد زمانی خودش تا یک مقدار بسیار زیادی مثلاً چند صد میلیون سال به جلو کشیده شده است. بحث ما این است که آیا این کشش و امتداد در یک جا محدود می شود یا همین طور الی غیرالنهایه ادامه دارد؟ این بحث درواقع به این معنی نیست و روح مطلب (که بعد هم درباره ی آن بحث می کنیم) این نیست که این چیزی که در این زمان وجود ندارد چرا این را نکشیدیم به جلو و نبردیم در زمان قبل؛ نه، این در همان مرتبه ی خودش باشد؛ بلکه بحث این است که چرا مرتبه ی قبلش وجود ندارد و چرا مرتبه ی قبل از قبلش وجود ندارد و چرا مرتبه ی قبل از قبل از قبلش وجود ندارد؟ .

- یعنی می فرمایید چرا مرتبه ی قبلش خلق نشده است؟ چون خلق نسبت به ذات باری است؛ نسبت به مخلوق که نیست.

استاد: نسبت به ذات باری باشد؛ می خواهیم بگوییم این عالم چرا وجودش از این طرف محدود است. البته حرف غزالی را بعد مطرح می کنیم.

- آیا شما فقط نشئه ی مادی را درنظر دارید یا عوالم غیرمادی را هم درنظر می گیرید؟ .

استاد: ما فعلاً بحثمان نشئه ی عالم طبیعت است؛ چیز دیگری نیست.

- عوالم دیگری را هم که می شود گفت.

استاد: در مورد عوالم دیگر بحث زمان مطرح نیست.

- بنابراین بجای اینکه ما شروع عالم را از یک آنی درنظر بگیریم که این اشکال بر آن وارد شود که این مستلزم انقطاع فیض ذات باری است می توانیم قائل بشویم که عالم مادی از یک آنی شروع شده است ولی عوالم دیگر و نشئات دیگر وجود داشته و انقطاع فیض صورت نگرفته است.

استاد: این چیزی است که ما می گوییم، متکلم که این مقدار را هم قائل نیست. ما بحثمان در مورد حرف متکلمین بود. متکلم روی همان مبنا که مناط احتیاج به علت را حدوث می داند می گوید غیر از ذات باری قدیمی وجود ندارد. او به عوالمی که آن عوالم هم حادث زمانی نباشند قائل نیست. من حرف فلاسفه را می گویم؛ آنها به عوالم دیگر غیر از این عالم مادی قائل هستند و در مورد آن عوالم بحث زمان مطرح نیست. فلاسفه راجع به عوالم دیگر بحث حدوث زمانی را نمی آورند؛ بحث حدوث زمانی را در مورد عالم طبیعت می آورند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است