به نظر ما خواجه اول كسی بوده است كه این برهان را اقامه كرده است تحت این
عنوان كه اگر وجود ذهنی نباشد «لبطلت الحقیقیّه»
[1]یعنی اگر وجود ذهنی نباشد قضیه ی
حقیقیه بی اساس می شود و حال آنكه قضیه ی حقیقیه داریم پس وجود ذهنی هم
داریم. متأسفانه این برهان بعدها به صورتهای دیگر در آمده است. اگر این برهان
به همان صورت كه خواجه بیان كرده بود اقامه می شد بهتر بود از آنچه كه حاجی در
اینجا بیان كرده است.
حال، قضیه ی حقیقیه هم خود داستان جالبی دارد، هم در منطق اسلامی و هم در
اصول اسلامی.
[1] . [عبارت خواجه در كتاب تجرید چنین است: «و هو (ای الوجود) ینقسم الی الذهنی و الخارجی و الاّ لبطلت
الحقیقیة» . ]