بعدها اصالت وجودی ها مثل ملا صدرا و امثال او قاعده ی شیخ اشراق را قبول
كرده اند و گفته اند قاعده ی كلّی تو قاعده ی درستی است؛ ما هر چیزی را فرض كنیم كه
حقیقت داشتنش مستلزم تكرار خودش است این نمی تواند یك امر حقیقی باشد؛
ولی اینكه شما این قاعده را بر این موارد تطبیق كردی درست نیست. مثلا در مورد
وجود می گوید: یك پایه استدلال شما این است كه می گویید اگر وجود حقیقی
باشد باید موجود باشد. ما تا اینجا را قبول داریم. ولی اینكه می گویید اگر وجود
موجود باشد باید برای وجود، وجودی باشد یعنی وجود وجودی داشته باشد، این
را قبول نداریم. چرا وجود اگر بخواهد موجود باشد باید دارای وجود دیگری باشد
غیر از خودش؟
اینها می گویند این اشتباه در این مسأله از یك اشتباه در یك مفهوم لغوی یعنی
از اشتباه در مفهوم «مشتق» پیدا شده است.