ما می گوییم این اشكال جواب دارد. جوابش این است كه این دو بحث با
یكدیگر منافات ندارد. منطق نظرش به طبایع و ماهیات است به طور كلی؛ یعنی
وقتی به طور كلی یك ماهیتی را نسبت به ماهیت دیگر درنظر می گیرد و آنها را با
یكدیگر مقایسه می كند میان وجود این ماهیت و وجود آن ماهیت گاهی تلازم
می بیند و گاهی تلازم نمی بیند. اما بحث فلسفه روی وجودات است. وجود اشیاء
به نحو كلیت نیست؛ یعنی بحث بر سر این وجود خاص است با آن وجود خاص.
حال فرق ایندو چیست؟ فرقش این است كه منطق چون روی قضایای كلی بحث
می كند این طور می گوید: «كلّما كان الف موجوداً كان ب موجوداً» . . .
[1]
[1] [افتادگی از نوار است. ]