ولی در اینجا در عین حال ما نباید مراتب را فراموش كنیم. كسانی كه قائل به
اتحاد عاقل و معقول هستند در عین حال در مورد علم و ادراك قائل به مراتب
هستند؛ با حفظ مراتب قائل به اتحاد هستند. مثلا اگر من احساس می كنم، قوه ی حاسّه ی
من مانند یك امر بالقوه است كه با صورت ادراكی حسی من (و نه با شی ء خارجی)
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 343
متحد می شود، ولی آیا با مقام عقلانی من هم متحد شده است؟ نه.
نفس مقاماتی دارد. نفس در مرتبه حس احساس است، در مرتبه ی تخیل قوه ی
متخیله است و در مرتبه ی تعقل قوه ی متعقله است (النّفس فی وحدتها كلّ القوی) . او خودش
یك حقیقتی است دارای مراتب. در هر مرتبه ای آن شاخه ای از نفس كه یك چیزی
را ادراك می كند با آن صورت مدركه ی خودش یكی می شود. ولی در عین حال نفس
در مقام شامخی كه احراز كرده است- كه مثلا آن مرتبه ی تعقلات عالیه باشد- چنین
نیست كه از آن مرتبه ی تعقل و از آن مقام شامخی كه دارد می آید تنزل پیدا می كند و
مرتبه ی حس می شود؛ اینطور نیست، بلكه در هر مرتبه ای كه نفس به چیزی علم پیدا
می كند معنایش این است كه از حالت بالقوه به یك حالت بالفعل تبدیل می شود. قوه ی
حس من از حاسّ بالقوه به حاسّ بالفعل تبدیل می شود؛ الآن محسوس من و حاس
من هر دو یكی هستند. قوه ی تخیل من هم عینا همین طور است، قوه ی تعقل من هم
همین طور است. اگر هزار قوه ی دیگر هم داشته باشیم این قوا به این شكل متحد
شده اند. حتی ما در مواردی بین مرتبه ای از نفس و مرتبه ی دیگری از آن رابطه ی علت و
معلولی قائل هستیم نه رابطه ی قوه و فعلیت. در اواخر بحث «وجود ذهنی» گفتیم كه
در باب صور حسیه و صور خیالیه حكمای اسلامی معتقدند كه در نهایت امر، آنجا
كه حلقه متصل می شود به نفس، آن صورت ذهنی و نفسانی با خلاقیت نفس به
وجود می آید. در عین حال كه این صورت با خلاقیت مرتبه ی عالی نفس به وجود
می آید، مرتبه ی دانی با آن صورت نوعی وحدت و نوعی اتحاد دارد.