اولین اشكالی كه گفتیم مناط آن ساده است ولی بعد در جواب، همه اینها را یك
جور جواب می دهیم این است كه می گویند عقل ما یا نفس ما قدرت دارد كه عدم
خودش را تصور كند و بگوید «نیستی من» همان گونه كه نیستی اشیاء دیگر را تصور
می كند؛ و همچنین عقل ما قدرت دارد كه عدم مطلق را تصور كند و از همه ی اینها خبر
بدهد- كه مقصود از نفی مطلق در اینجا لااقل این است كه خبر بدهد به عدم اثبات-
و این نوعی تناقض است.
به عبارت دیگر می گویند عقل ما تصور می كند عدم خود را؛ آیا واقعا عدم خود
را تصور كرده است یا آن را تصور نكرده است؟ یعنی آیا آن متصوّر همان عدم
خودش است یا چیز دیگری را بجای عدم تصور كرده است؟ نه، عدم خودش را
تصور كرده است نه چیز دیگر را. حال كه خود عدم را تصور كرده است اصلا مگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 553
معنی تصور یك شی ء غیر از این است كه آن شی ء در ظرف ذهن وجود داشته باشد؟
پس عدم در ذهن وجود دارد. پس عدم شی ء در خود شی ء وجود پیدا كرده است؛
آیا این تناقض نیست. پس اینجا یك نوع تناقض منطقی رخ داده است. پس شی ء،
هم وجودش در اینجا تحقق دارد هم عدمش. این صورت اشكال است كه بلكه این
اشكال در عدم غیر هم می آید. زید در خارج وجود دارد. من تصور می كنم عدم
زید را؛ آیا واقعا همان عدم زید را تصور كرده ام یا چیز دیگر را تصور كرده ام؟ آیا
متصور واقعا عدم زید است یا چیز دیگر؟ اگر متصور عدم زید است آیا این عدم در
اینجا تحقق پیدا كرده است یا نه؟ بله. پس معنایش این است كه زید در ظرف ذهن
من «نیست» است؛ یعنی در ظرف من، نه اینكه در ذهن من «نیست» است. پس در
اینجا واقعا زید به نوعی نیستی پیدا كرده است. این صورت اشكال است كه گفتیم
اشكال خیلی ساده ای است و شكل مهمی ندارد، منتها چون راه جواب آن با اشكالات
بعدی یكی است لذا اینها را در یك ردیف ذكر می كنند. بالاخره اشكال را باید حل كرد.