درباب وجود و ماهیت نیز حکم احدالمتّحدین را به دیگری نسبت می دهیم
منتها در معنی بسیار دقیق فلسفی اش. درباب وجود و ماهیت، احکام وجود را-
یعنی احکامی که اوّلاً و بالذات بدون حیثیت تقییدیه مال وجود است- به ماهیت هم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 243
نسبت می دهیم. همان طور که معالج بودن را که مال طبیب بود به فیلسوف نسبت
می دادیم و می گفتیم این به دلیل آن است که فیلسوف و طبیب در اینجا با هم
متحدند، احکامی را هم که مال وجود است به ماهیت نسبت می دهیم، چون ماهیت
و وجود با یکدیگر متحدند یعنی یک شی ء است که هم مصداق وجود است و هم
مصداق ماهیت. این است معنای اینکه می گوییم: وجود موجود بالذات است و
ماهیت موجود بالعرض؛ یا می گوییم: وجود معلول بالذات است و ماهیت معلول
بالعرض؛ یا می گوییم: وجود مجعول بالذات است و ماهیت مجعول بالعرض.