در اینجا ما به یك مطلب دیگری باید اشاره كنیم و با یك توضیح كوتاه رد
شویم چون این توضیح برای فصل آینده مان لازم است.
مطلب این است كه گاهی می گویند «وجود مطلق»
[1]و منظورشان از «مطلق»
بشرط لا از محدودیت است؛ یعنی وجودی است لامحدود كه مقید به نامحدودی
است، كه این فقط منحصر به ذات واجب الوجود می شود. بنابراین در آنجا كه
می گوییم: «تو وجود مطلق و هستی ما» منظور، مطلق به معنی بشرط لا است.
ولی گاهی می گویند «وجود مطلق» و منظورشان لا بشرط از بشرط لائیّت و
بشرط شیئیّت است. لا بشرط به این معنا یعنی می تواند محدود باشد و می تواند
نامحدود باشد؛ وجود مطلق به این معنا یعنی وجودی كه می تواند محدود باشد و
می تواند نا محدود باشد؛ مطلق است از محدودیت و نامحدودیت، هر دو. آن وقت در
آنجا كه بحث از اصالت وجود می كنیم یا بحث از تشكیك حقیقت وجود می كنیم و
می گوییم حقیقت وجود یك حقیقت مشكّك است، مقصود همین وجود مطلق به
معنی لا بشرط است و لهذا، هم شامل واجب الوجود می شود هم شامل ممكن
الوجود.
لا بشرط قسمی و لا بشرط مقسمی: در این تقسیم بندی یك بحث خیلی عالی
آورده اند كه چون اصل بحثش در آینده خواهد آمد فعلا فقط اشاره ای می كنیم:
بحث این است كه گفته اند دو نوع لا بشرط در مفاهیم داریم: لا بشرط قسمی و
لا بشرط مقسمی (كه این هم از بحثهایی است كه تقریبا بعد از بوعلی مطرح شده
است) ؛ چون ما مفهوم بشرط شی ء داریم، مفهوم بشرط لا داریم و مفهوم لا بشرط
داریم كه اینها سه قسمند از یك معنای عامّی كه به این سه تا تقسیم می شود؛ عام هم
لا بشرط است نسبت به این سه تا. بعد این بحث طرح می شود كه پس فرق این معنای
عام با این لا بشرط كه قسم خودش است چیست؟ می گویند اینها با همدیگر فرق
دارند، این را می گویند «لا بشرط قسمی» و آن را می گویند «لا بشرط مقسمی» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 420
عرفا بر همین اساس می خواهند حتی در حقیقت وجود هم دو لا بشرط درست
كنند؛ یعنی غیر از اینكه در مفهوم «وجود مطلق» مطلق به معنی بشرط لا و مطلق به
معنی لا بشرط داریم [و در نتیجه دو نوع لا بشرط داریم: لا بشرط قسمی و لا بشرط
مقسمی ] ، آیا در حقیقت وجود هم می توانیم دو نوع لا بشرط تصور كنیم: لا بشرط
قسمی و لا بشرط مقسمی، یا یك نوع لا بشرط داریم؟ در بحث عرفانیّات اسفار كه
در اواخر بحث علت و معلول آمده است این بحثها مفصلا مطرح شده است.
به هر حال این بحثها فعلا برای ما ضرورتی ندارد. همان مقدار ضرورت داشت
كه ما بدانیم اگر «وجود مطلق» می گوییم گاهی مقصود مطلق بشرط لا است كه
منحصر به واجب الوجود می شود و گاهی مقصود مطلق لا بشرط است كه در آنجایی
كه بحث از حقیقت وجود در مقابل ماهیت می كنیم منظورمان همین معناست.
پس از این بحث به بحث احكام سلبی وجود می رسیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 421
[1] . یكی از بحثهای خیلی دامنه دار كه عرفا به یك اصطلاح طرح كرده اند و حكما به اصطلاح دیگری، خود عرفا هم
شاید اصطلاحات مختلف دارند و حكما هم همین طور، همین بحث وجود مطلق است، چون این اصطلاحات
كاملا جا نیفتاده است.