مثال دیگر برای معقولات ثانیه ی فلسفی كه ما آن را ذكر می كنیم و حاجی ذكر
نكرده است «وحدت» است. وحدت را شما نمی توانید بگویید معقول ثانی منطقی
است و اشیاء در ذهن وحدت دارند، در بیرون وحدت ندارند پس كثرت هم ندارند،
چون كثرت هم مثل وحدت است، وحدت و كثرت هر دو یك جورند؛ اینچنین
نیست. قطع نظر از ذهن ما این شی ء یا واحد است یا كثیر. قطع نظر از ذهن ما این نه
كلی است و نه جزئی، اما قطع نظر از ذهن ما نمی تواند این نه واحد باشد نه كثیر. این
قطع نظر از ذهن ما واقعا یا واحد است یا كثیر. هر واحدی قطع نظر از ذهن ما در متن
ذات خودش واحد است. پس وحدت یك معقول ثانی منطقی نیست.
ولی حال كه معقول ثانی منطقی نیست، از نوع بیاض و قیام و این گونه اعراض
هم نیست؛ یعنی اگر الف واحد است این طور نیست كه الف مقامی دارد و وحدت
الف هم مقام دیگری دارد، این وحدت در ظرف خارج بر الف اضافه شده است؛
چون اگر این وحدت بر الف اضافه شده باشد الف ذاتش چگونه است؟ واحد است
یا كثیر؟ نمی تواند در مقام ذاتش بی حكم باشد كه نه واحد باشد نه كثیر، بالاخره یا
واحد است یا كثیر. هر كدام باشد به واحد برمی گردد. كثیر هم كه باشد باز به واحد
برمی گردد.
پس اینها مفاهیم عامه هستند. مفاهیم عامه را با این مقیاسها نمی شود حساب
كرد؛ مفاهیم عامه از حاقّ ذات اشیاء انتزاع می شوند. نمی شود برای اشیاء یك مرتبه ی
ذاتی در نظر گرفت و یك مرتبه ی واقعیتی در نظر گرفت كه در آن مرتبه ی واقعیت اینها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 409
نباشند، بلكه همان مرتبه ی واقعیت ذاتش مرتبه ای است كه این صفات از آن انتزاع
می شود.
بحث معقولات ثانیه هم در اینجا پایان می یابد و به بحث دیگری می رسیم كه
بحث وجود و عدم است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 410