در
کتابخانه
بازدید : 1436555تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Collapse <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Expand مواد ثلاث و اقسام وجودمواد ثلاث و اقسام وجود
Expand جهات ثلاث و بداهت آنهاجهات ثلاث و بداهت آنها
Expand اعتباری بودن مواد ثلاث اعتباری بودن مواد ثلاث
Expand اقسام هریك از مواد ثلاث (1) اقسام هریك از مواد ثلاث (1)
Expand اقسام هریک از مواد ثلاث (2) اقسام هریک از مواد ثلاث (2)
Expand <span class="HFormat">امكان</span>امكان
Expand شناخت شناخت
Expand فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
وجودُها فِی الْعَقْلِ بِالتَّعَمُّلِ
لِلصِّدْقِ فِی الْمَعْدومِ والتَّسَلْسُلِ
بحث ما درباره ی مواد ثلاث با این شعر شروع شد:

اِنَّ الْوجودَ رابِطٌ وَ رابِطی
ثُمَّتَ نَفْسِیٌّ فَهاکَ وَ اضْبِطِ
و تقسیماتی درباره ی وجود ذکر شد، هم با بیانی که حاجی در اینجا کرده است و هم با بیانی که ما از خارج کردیم.

درواقع با اینکه بحث درباره ی مواد ثلاث یعنی وجوب و امکان و امتناع است، بحث گذشته ی ما که درباره ی اقسام وجود از قبیل وجود رابط و رابطی بود به عنوان مقدمه ای بر بحث مواد ثلاث عنوان می شود برای اینکه دریابیم که نحوه ی وجود مواد سه گانه (وجوب و امکان و امتناع) چگونه است؛ آیا نحوه ی وجودشان اعتباری است به همان معنایی که گاهی در اعتبارات اجتماعی گفته می شود، و به اصطلاح آیا از اعتبارات عقلایی است؟ یعنی از اعتباراتی است که بشر آنها را برای مصلحت زندگی وضع می کند و قهراً می تواند رفع کند، مثل اعتبار زوجیت میان دو انسان یا اعتبار مالکیت و مملوکیت میان یک انسان و یک شی ء، که یک امر قراردادی است و امر قراردادی وضع و رفعش به دست خود قراردادکنندگان است؟ البته هیچ کس قائل نیست که وجوب و امکان و امتناع، اعتباری به این معنا باشد، یعنی قرارداد بین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 85
عقلا باشد که مثلاً ما امروز اعتبار کرده ایم که انسان ممکن باشد، فردا اعتبار می کنیم که ممکن نباشد بلکه واجب باشد یا ممتنع باشد، و یا فعلاً اعتبار کرده ایم که ذات حق واجب باشد بعد اعتبار می کنیم که واجب نباشد. واضح است که وجوب و امکان و امتناع، اعتباری به این معنا نیست؛ جای احتمالش هم نیست.

حال که اینطور نیست پس ما چه نحوه وجودی برای اینها قائل شویم؟ اگر ما هیچ نحوه وجودی برای اینها قائل نباشیم معنی اش این است که اینها اعتباری به همان معنا هستند که گفتیم، یعنی اعتباری عقلایی و وضع و رفعش به دست انسان است و وهمیِ محض و قراردادی محض است [1]. در باب مواد ثلاث و اعتباریات.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 86
فلسفی، مسلم است که چنین نیست. در این مطلب هیچ شکی نیست. پس ما باید ببینیم از آن وجودهایی که در اینجا مطرح شد کدامیک را می توانیم برای این مواد قائل باشیم. آیا وجود محمولی می توانیم برایش قائل باشیم یا وجود رابط و اگر وجود محمولی قائل شدیم وجود محمولی نفسی می توانیم قائل باشیم یا وجود محمولی رابطی؟ .

درمیان این احتمالات احتمال اینکه وجود محمولی باشد و رابطی هم نباشد یعنی وجود محمولی نفسی باشد قابل فرض نیست. این احتمال را کسی نداده است و نمی دهد، جای آن هم نیست، چون معنایش این است که وجوب و امکان و امتناع وجودهای محمولی جوهری داشته باشند؛ یعنی درمیان اعیانی که ما در عالم داریم و درمیان اشیاء مادی و مجردی که ما در عالم داریم از قبیل جسم (که یک امر مادی است) و روح (که یک امر غیرمادی است) ، یک اعیانی هم داریم به نام وجوب و امکان و امتناع که اینها اگر مادی هستند جزء عناصر این عالمند و اگر روحی هستند در عالم دیگری وجود دارند. نه، این احتمال را کسی نمی دهد و جای احتمالش هم نیست. پس دو احتمال دیگر باقی می ماند، یعنی بیش از دو احتمال هم نمی شود داد و بیش از دو نظریه در اینجا وجود ندارد:

1. وجود اینها از نوع وجود رابط باشد یعنی از نوع معنی حرفی باشد.

2. وجود اینها وجود محمولی باشد ولی وجود محمولیِ رابطی، یعنی از قبیل وجود اعراض باشد.

حال حاجی در این فصل که تحت عنوان «غررٌ فی أنّها اعتباریّة» مطرح کرده است، نحوه ی وجود این مواد ثلاث را بیان می کند؛ و در ذیل این غرر و با توضیحاتی که در این فصل داده می شود معنی آن شعری که در فصل قبل بود: «قدکان ذاالجهات فی الاذهانِ- وجوبٍ امتناعٍ أو امکانٍ» روشنتر می شود.

می فرماید: «غررٌ فی أنّها اعتباریة» . عنوان فصل این است که اینها اعتباری اند و حال آنکه ما گفتیم اینها اعتباری به آن معنا که اساساً هیچ وجود ندارند و قراردادی محض هستند و بسته به فرض فارض اند- چه فرض فردی که فارضش یک فرد و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 87
یک شخص باشد و چه فرض اجتماعی که فارضش جامعه باشد- نیستند؛ و گفتیم حال که اعتباری به آن معنا نیستند پس باید برای آنها نوعی وجود قائل باشیم، منتها در اینکه آیا وجود آنها وجود رابط است یا وجود رابطی دو قول و دو احتمال وجود دارد. پس مقصودشان از اینکه اینها اعتباری هستند چیست؟ .

مقصودشان این است که نحوه ی وجود اینها نحوه ی وجود رابط است، ولی همین را به اسم «اعتباری» نامیده اند. «اعتباری» در اینجا به معنی «انتزاعی» است نه اعتباری به آن نحو که اختیارش به دست انسان باشد؛ یعنی اعتباری ای است که ضرورتاً عقل آن را اعتبار می کند، مثل زوجیت [2]است که عقل از اربعه انتزاع می کند و برای اربعه اعتبار می کند، ولی این به اختیار عقل نیست که اگر دلش بخواهد برای اربعه اعتبار کند و اگر دلش بخواهد برای اربعه اعتبار نکند و مثلاً برای خمسه اعتبار کند؛ نه، انتزاع است؛ یعنی عقل ضرورتاً آن را اعتبار می کند. همین قدر که اربعه را تصور کرد انتزاع مفهوم زوجیت از آن و اعتبار مفهوم زوجیت برای آن ضروری است.

ضرورت عقل است و انتزاعی است به همان معنایی که معمولاً حکما آن را «انتزاعی» می گویند.

ماهیت هم که می گویند اعتباری است به همین نحو است. ماهیت هم که اعتباری است نه به معنی این است که اعتبار قراردادی است و به اختیار ماست که اگر دلمان بخواهد برای این وجود، انسان را اعتبار کنیم و اگر دلمان نخواهد برای این وجود گوسفند را اعتبار کنیم؛ نه، این اعتبار اعتباری است که ضرورت منطقی دارد؛ انتزاع است ولی انتزاعی است که عقل بالضروره این انتزاع را می کند و محال است که این انتزاع را نکند. از این نظر است که می گوییم اعتباری در اینجا مثل.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 88
اعتباری در آنجاست؛ یعنی نحوه ی اعتباری بودن مواد ثلاث به همان نحو است.


[1] . - یعنی مثل این است که فرض کنیم؟ .

استاد: نه، با «فرض» هم فرق دارد. فرض، یک چیزی است که فقط یک شخص برای خودش می کند. منظور ما این گونه فرضی نیست، این فرض فردی و شخصی است.

منظور ما فرض عقلایی و اجتماعی است. فرض عقلایی آن فرضی است که عقلا بنا را بر این گذاشته اند و قرارداد کرده اند که این فرض را بکنند و آثاری را بر این فرض مترتب کنند.

مثلا در باب زوجیت بعد از آنکه دو نفر صیغه ی عقدی خواندند یا دفتری را امضا کردند قرار بر این است که اینها زن و شوهر یکدیگر هستند و بین اینها رابطه ی زوجیت برقرار است. این زوجیت یک عینیتی نیست؛ یعنی از نظر وجود عینی، این دو نفر قبل از اینکه این صیغه را بخوانند و این دفتر را امضا کنند همان بودند که الآن هستند. از نظر وجود عینی هیچ فرق نکرده است، ولی طبق قراردادی که همه ی اهل این جامعه آن قرارداد را فعلا محترم می شمارند و یا طبق قانونی که آن را محترم می شمارند (مثل قانون شرع) و واضع آن را محترم می شمارند اینها الآن باید احکام زوجیت را بر یکدیگر بار کنند؛ یعنی از این به بعد آنچه که قبلا حرام بود حلال می شود و تکالیفی که قبلا نبود برقرار می شود.

مثلا شرعاً نفقه ی این زن از این ساعت بر این مرد واجب می شود، و یا احکامی دیگر از این قبیل. اینها قراردادهای اجتماعی است و منظور من از امور قراردادی محض که وضع و رفعش به دست انسان است همین قراردادهای اجتماعی است.

آن فرضهایی که شما می گویید، فرض شخصی و فردی است. مثلا من فرض می کنم که در اینجا مثلثی وجود دارد و در این مثلث خطی از فلان نقطه بر این قاعده ی مثلث عمود شده است. اینها فرضهای شخصی است نه قرارداد اجتماعی. ولی همه ی اینها در فرض بودن یکسان هستند.

این اموری که فرضی محض هستند، چه فرض فردی و چه فرض اجتماعی، هیچ نحو وجودی ندارند؛ یعنی آن وجودهایی که ما خواندیم و گفتیم وجود یا محمولی است یا رابط، و وجود محمولی را به تعبیر حاجی گفتیم یا رابطی است یا نفسی، و باز وجود نفسی را به دو نوع تقسیم کردیم، این امور فرضی هیچکدام از این وجودها را ندارند؛ هیچ نحو وجود عینی ندارند.
[2] . - (با لحن شوخی) برعکس آن زوجیت (پیوند زناشویی) که قبلا گفتیم.

استاد: بله، برعکس آن زوجیتی که قبلا گفتیم. درست عکس آن زوجیت است. این دو زوجیت عکس یکدیگرند. ولی همان اعتباری قراردادی به نظر آقای (ح) [سؤال کننده ] خیلی بهتر است از این اعتباری (خنده حضار) . همان اعتباری با اینکه ریشه ای ندارد برای ایشان دل پسندتر است! .

- آخر بعضی ها اشتباه می کنند، می گویند چگونه در یک سخن دوبار زوجیت به کار رفته است، یک جا اعتباری وجودی است و یک جا اعتباری قراردادی، که تذکر لازم بود.

استاد: بله، صحیح است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است