در
کتابخانه
بازدید : 1437188تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Expand <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Collapse فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
Collapse <span class="HFormat">حدوث و قدم</span>حدوث و قدم
Expand حدوث و قدم (1) حدوث و قدم (1)
Expand حدوث و قدم (2) حدوث و قدم (2)
Expand حدوث و قدم (3) حدوث و قدم (3)
Expand حدوث و قدم (4) حدوث و قدم (4)
Expand حدوث و قدم (5) حدوث و قدم (5)
Expand حدوث و قدم (6) حدوث و قدم (6)
Expand حدوث و قدم (7) حدوث و قدم (7)
Expand حدوث و قدم (8) حدوث و قدم (8)
Collapse حدوث و قدم (9) حدوث و قدم (9)
Expand حدوث و قدم (10) حدوث و قدم (10)
Expand سبق و لحوق سبق و لحوق
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
غزالی نیز روی این مسأله خیلی تکیه کرده است. می گوید «اراده» می تواند در گذشته باشد و «مراد» در آینده. این بحث اتفاقاً یک بحث نسبتاً جالبی است. این مثال را من ذکر می کنم:

فرض کنید من می خواهم از جا بلند شوم، اراده می کنم و بلند می شوم. من به عنوان یک موجود مرید، علت تامه هستم برای فعل خودم. اراده ی من [جزء اخیر] علت تامه است. یک وقت اراده می کنم الآن از جا بلند شوم، تا اراده می کنم که الآن بلند شوم الآن هم بلند می شوم. یک وقت اراده می کنم یک ربع دیگر بلند شوم ولی الآن اراده می کنم؛ یعنی «اراده» حالی است و «مراد» استقبالی؛ بعد از یک ربع با همان اراده ای که قبلاً وجود پیدا کرده است بلند می شوم بدون اینکه یک اراده ی جدیدی لازم داشته باشم.

پس انفکاک اراده از مراد مانعی ندارد. یا به تعبیر دیگر- اگر بخواهید اصطلاح علت و معلول را هم به کار ببرید- می گوییم انفکاک معلول ازعلتِ شاعرِ مریدِ مختار اشکال و مانعی ندارد. اگر اصطلاح را هم می خواهید عوض کنید- گرچه غزالی این را نگفته است ولی دیگران گفته اند- و بگویید ما اصلاً در فاعل مختار اصطلاح علت و معلول را دور می ریزیم و می گوییم اصطلاح علت و معلول در غیر فاعل مختار است، در فاعل مختار اصلاً همان کلمه ی فاعل و فعل را به کار می بریم، این طور می گوییم: انفکاک معلول از علت محال است ولی انفکاک فعل از فاعل محال نیست.

حال اگر کسی این حرف را قبول کرد که انفکاک معلول از علت تامه در غیر فاعل مرید مختار محال است ولی در فاعل مرید مختار اشکالی ندارد، می گوید خداوند در ازل اراده کرده است که عالم در لایزال و در یک لحظه ی معین حادث شود؛ اراده ی خدا ازلی است. ما نمی گوییم اراده ی خدا حادث است که شما بگویید چطور
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 445
می شود اراده ی خدا حادث باشد؛ بلکه می گوییم خدا در ازل اراده کرده است وجود عالم را در همین ظرف خودش و در همین زمان خودش.

این هم حرفی بود که برخی متکلمین در اینجا گفته اند. ولی چون حکما در باب علت و معلول و در باب فاعل و فعل این مطلب را به شدت رد کرده اند که انفکاک معلول از علت، و فعل از فاعل محال است، دیگر در اینجا وارد بحثش نمی شوند و می گویند وضوح بطلان این حرف کافی است برای اینکه بدانیم که این حرف غیرقابل قبول است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است