عین همان اشتباهی که معمولاً مادیین درمورد تصورات می کنند که خیال
می کنند همه ی تصورات ذهنی ما صورتهای مستقیمی است از اشیاء عینی، یعنی خیال
می کنند همه ی تصورات ما از نوع معقولات اولیه است، عین همان اشتباه را در مورد
تصدیقات هم مرتکب می شوند؛ خیال می کنند همه ی احکام و تصدیقات هم از همین
قبیل است، یعنی ما با یک رابطه ی عینی در خارج برخورد می کنیم و بعد ذهن ما روی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 310
آن حکم می کند؛ درصورتی که اینجا هم مسأله خیلی دقیقتر و پرپیچ و تاب تر و
عمیقتر از این حرفهاست.
معمولاً اینچنین می گویند- و ما هم بحث را از همین جا شروع می کنیم- که:
معرفت علمی عبارت است از یک بررسی (یعنی بررسی جزئیات) و بعد ارائه ی یک
تئوری (یعنی یک حدس یا فرضیه که ابتدا برای تفسیر و توجیه این جزئیات به
ذهن انسان می آید) و بعد هم آزمون و عمل و آزمایش و بالأخره در مرحله ی چهارم
ارائه ی قانون کلی
[1].
کسانی که همه ی معرفت را عبارت از این سیر چهار مرحله ای می دانند چنین فکر
می کنند که پس معرفت یک امر ساده ای است؛ معرفت یک رابطه ی متقابلی است میان
ذهن و خارج که ابتدا انسان می رود سراغ جزئیات و آنها را مورد بررسی قرار
می دهد (مرحله ی بررسی) که این مرحله به خارج مربوط است. بعد از مرحله ی بررسی
نوبت به ذهن می رسد؛ یعنی ذهن تحت تأثیر خارج قرار می گیرد و یک تئوری یا
فرضیه می سازد (مرحله ی تئوری) . بعد بار دیگر سراغ خارج می رود؛ یعنی همین قدر
که ذهن این تئوری را ساخت آن وقت به سراغ خارج می رود و آزمایش می کند تا
ببیند در عمل، این تئوری درست از آب درمی آید یا نه (مرحله ی آزمایش) . پس سیر
ما به این ترتیب بود که اول رفتیم به خارج، بعد سیر کردیم و آمدیم به ذهن، بعد
دومرتبه از ذهن رفتیم به خارج. همین قدر که آزمایش کردیم اگر این تئوری ما در
مرحله ی آزمایش درست از آب درآمد آن وقت می گوییم این تئوری به مرحله ی تحقق
و به مرحله ی اثبات رسیده است و آنگاه از آن یک قانون کلی علمی می سازیم (مرحله ی
چهارم) .
در همین جا روی این مطلب باید دقت کرد. در اینجا ذهن دو کار می کند که این
دو کار توجیهش تا اندازه ای مشکل است و باز باید روی خود ذهن کار کرد تا ببینیم
ذهن این کارها را روی چه ملاکی انجام می دهد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 311
[1] . چون بحث ما روی شناخت است و شناخت هم روی کلیات است؛ یعنی معرفت و شناختی که ما می گوییم
معرفت به جهان داریم، معرفتهای کلی را می گوییم. معرفتهای جزئی که «معرفت سطحی» نامیده می شود مورد
بحث نیست.