در
کتابخانه
بازدید : 1437153تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
شرح مبسوط منظومه
Expand مقدمه مقدمه
Expand <span class="HFormat">مقصد اول: امور عامّه</span>مقصد اول: امور عامّه
Collapse <span class="HFormat">ادامه فریده اول وجود و عدم</span>ادامه فریده اول وجود و عدم
Expand <span class="HFormat">فریده ی دوم</span>مواد ثلاث<span class="HFormat">وجوب و امکان و امتناع</span>فریده ی دوممواد ثلاثوجوب و امکان و امتناع
Expand فریده ی سوم: حُدوث و قدم فریده ی سوم: حُدوث و قدم
فریده چهارم قوه و فعل
Expand فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن فریده ی پنجم: ماهیت و لواحق آن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
برهان دیگری که اقامه شده است این است که ما می دانیم که هر علتی نمی تواند هر معلولی را ایجاد کند [و هر معلولی نیز نمی تواند از هر علتی ایجاد شود] . این همان معنایی است که می گویند علت خاص معلول خاص را ایجاب می کند و معلول خاص فقط از علت خاص صحت صدور و امکان صدور دارد (که البته این سنخیت بنابرنظریه ی اصالت وجود خیلی روشن است. هر دو ازسنخ وجود هستند و معلول مرتبه ی ضعیف علت و جلوه ی علت است. بنابر اصالت وجود در واقع هر معلولی همان خود علت است ولی در مرتبه ی پایین تر؛ چهره ی علت و جلوه ی علت است) . حال می گویند اگر جعل به ماهیت تعلق بگیرد لازم می آید که سنخیت میان ذات واجب الوجود و معلول اول نباشد. چون در باب ذات واجب الوجود همه قبول دارند که او وجود محض است. اگر شما بگویید جعل و علیت به ماهیت تعلق می گیرد پس صادر اول که از او صادر می شود ماهیتش افاضه می شود؛ یعنی از وجود محض باید ماهیت محض صادر شده باشد و چه سنخیتی است میان وجود و ماهیت؟ .

این برهان، برهان درستی است ولی فعلاً در این مقام برهان روشنی نیست، زیرا مبتنی بر این است که ما قبلاً واجب الوجود را قبول کرده باشیم (که هنوز ما آن را اثبات نکرده ایم) و نیز ثابت کرده باشیم که واجب الوجود وجود محض است (که این مطلب را گرچه در مقدمه مقداری گفته اند [1]ولی مطلبی است که در آینده باید ثابت شود) . بعلاوه افرادی هستند و بوده اند که برای واجب الوجود هم ماهیت قائل شده اند و گفته اند واجب الوجود ماهیت مجهولة الکنه دارد. روی نظر آنها این برهان صحیح نیست.

بله، ما می توانیم این برهان را نه به صورتی که حاجی در اینجا بیان کرده است بلکه به صورت دیگری بیان کنیم که اگر به آن صورت بیان کنیم برهان قوام بهتری.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 46
می گیرد و دیگر مورد برهان اختصاص به ذات واجب الوجود و صادر اول پیدا نمی کند و در همه ی علت و معلول ها جاری می شود.

بیان بهتر برای برهان دوم که به آن قوام بهتری می بخشد این است: درمیان علت و معلول ها ما علتها و معلولهایی داریم که علت دارای یک ماهیت است و معلول دارای ماهیت دیگر؛ مثلاً علت از سنخ جوهر است و ماهیتِ جوهری دارد و معلول از سنخ عرض است و ماهیت عرضی دارد. از طرف دیگر می دانیم که ماهیات متباینات بالذات اند ولهذا می گویند بینونت میان ماهیات «بینونت عزْلی» است.

اصلاً لازمه ی ماهیت این است. جز افراد نوع واحد که از نظر ماهیت وحدت دارند و اختلافشان در جهات شخصی است، هر ماهیتی با ماهیت دیگر اختلاف و تباین ذاتی دارد. در بعضی موارد حتی وجه مشترک ندارند، مثل جوهر و عرض، و در بعضی موارد وجه مشترک دارند ولی وجه اختلاف ذاتی هم دارند.

اکنون می گوییم بنا بر اینکه جعل به ماهیت تعلق گیرد اصل سنخیت میان علت و معلول متزلزل می شود- زیرا ماهیات متباینات بالذات هستند و نمی تواند بین امور متباین بالذات سنخیت برقرار باشد- و حال آنکه چنین اصلی و چنین سنخیتی باید باشد. قدر مسلّم این است که این برهان در مواردی که دو ماهیت هیچ وجه مشترکی با یکدیگر نداشته باشند، مثلاً یکی جوهر باشد و یکی عرض، جاری است. اگر ما علت و معلول هایی فرض کنیم که علت و معلول هر دو فرد نوع واحد باشند در آنجا این برهان جاری نیست، ولی ما علت و معلول هایی داریم که فرد نوع واحد نیستند، این یک نوع است و آن نوع دیگری، این یک ماهیت دارد و آن ماهیت دیگری، در این موارد این برهان جاری است.

اگر ما مطلب را به این صورت بیان کنیم از بیانی که حاجی کرده است که مورد برهان را ذات واجب الوجود و صادر اول گرفته است بهتر است و برهان قوام بهتر و استحکام بیشتری پیدا می کند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج10، ص: 47

[1] . [منظور از مقدمه اوایل کتاب شرح منظومه است که حاجی در آنجا یک فصل را اختصاص داده است به اینکه حق متعال وجود محض است و می فرماید: «والحق ماهیته انیته. . . » . ولی تفصیل این مطلب در «الهیات بالمعنی الاخص» باید مورد بحث قرار گیرد. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است