در منطق گفته اند كه قضایا از یك نظر تقسیم می شوند به سه قسم: قضایای
خارجیه، قضایای ذهنیه، قضایای حقیقیه. قضیه خارجیه را می گویند قضیه ای
است كه حكم شده باشد به ثبوت محمول از برای موضوع در خارج، برای افرادی كه
در خارج تحقق دارند. قضیه ذهنیه قضیه ای است كه حكم می شوند به ثبوت محمول
از برای موضوع در ذهن، برای موضوعی كه در ذهن وجود دارد، مثل «الانسان نوع»
یا «الانسان كلی» . قضیه حقیقیه قضیه ای است كه حكم می رود روی موضوع ولی
موضوع محدود نیست به آن افرادی كه در خارج موجود باشند، بلكه شامل افراد
مفروض الوجود هم می شود، یعنی حتی افراد مفروض الوجود هم دارای چنین
حكمی هستند.
بعد حاجی چنین فرموده است كه قضایایی كه برای معقولات اوّلی (یعنی قسم
اول كه گفتیم ظرف عروض و ظرف اتصاف هر دو خارج است) تشكیل می شود از
نوع قضایای خارجیه است و قضایایی كه برای قسم دوم (كه ظرف عروض و
اتصاف هر دو ذهن است) تشكیل می شود از نوع قضایای ذهنیه است و قضایایی كه
برای قسم سوم (كه ظرف عروض ذهن است و ظرف اتصاف خارج) تشكیل می شود
از نوع قضایای حقیقیه است.
پس ما سه جور قضیه داریم و سه جور عارض.
1. عارض نوع اول كه قضیه اش هم قضیه ی خارجیه است، اینها را ما می گوییم
«معقول اوّلی» .
2. عارض نوع دوم كه قضیه اش هم قضیه ی ذهنیه است، اینها را ما می گوییم
«معقول ثانی منطقی» .
3. عارض نوع سوم كه قضیه اش هم قضیه ی حقیقیه است، اینها را ما می گوییم
«معقول ثانی فلسفی» .
این، بیانی است كه حاجی در اینجا كرده است. به این ترتیبی كه ایشان گفته اند
هیچ دیده نشده است كس دیگری گفته باشد. در كلمات امثال ملاصدرا كه قطعا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 397
نیست. قبل از ملاصدرا هم كه راجع به معقولات ثانیه بحث چندانی نمی كرده اند.
البته نمی خواهیم بگوییم از ملا صدرا شروع شده است بلكه مقصود این است كه در
زمان شیخ اصلا ما بحثی درباره معقولات ثانیه نداریم. در كلمات شیخ یكی دو سه
جا كه به معقولات ثانیه اشاره شده است مقصود همان معقولات ثانیه ی منطقی است
(مانند اینكه در باب موضوع منطق می گویند موضوع منطق معقولات ثانیه است) ،
ولی در كلمات شیخ راجع به معقولات اولی و معقولات ثانوی و اینكه فرق بین ایندو
چیست و اینكه ما دو نوع معقولات ثانوی داریم: معقولات ثانوی منطقی و معقولات
ثانوی فلسفی، بحثی نشده است
[1]. ولی به هر حال آنچه كه مسلّم است این است كه نه
شیخ و نه دیگران در مقام بیان تعریف برنیامده اند. شیخ هم كه معقولات ثانیه ی منطقی
را گفته است در مقام بیان تعریف برنیامده است كه مثلا فرق بین معقولات اولی و این
معقولات ثانیه چیست، تا چه رسد به اینكه آن فرق را به این شكل بیان كرده باشد
كه ظرف عروض و ظرف اتصاف، یا هر دو خارج است یا هر دو ذهن است و یا یكی
خارج است و یكی ذهن. اینها قطعا مطرح نبوده است. احتمال قوی می رود كه آنچه
حاجی در اینجا گفته است از شوارق گرفته باشد، یعنی این نوع تنظیم از شوارق
باشد
[2]. به هر حال این بیان و این تعبیر از هر كس باشد به این شكل درست نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج9، ص: 398
بیانی كه حاجی در اینجا كرده است بیان تمامی نیست، بیان ناتمامی است. بله، فرق
میان عروض و اتصاف تا این مقدار كه عروض یك چیز است و اتصاف چیز
دیگری است، در كلمات ملا صدرا هم آمده است، اما به این تعبیر كه ما سه گونه
عارض داریم كه یكی از آنها با معقولات اولی و یكی با معقولات ثانیه ی منطقی و
دیگری با معقولات ثانیه ی فلسفی تطبیق می كند در كلمات صدرا نیز قطعا نیامده
است.
[1] . - خود اصطلاح «معقول ثانی» بوده است؟
استاد: بله، ولی به همان معنای معقول ثانی منطقی. من قبل از شیخ این اصطلاح را ندیده ام
و به طور جزم هم نمی گویم نبوده است، شاید هم این مطلب از خود شیخ شروع شده
باشد. اصطلاح «معقول ثانی» برای معقولات ثانیه ی منطقی قطعا در زمان شیخ بوده است و
شیخ هم آن را فقط بر همان مفاهیم و معانی منطقی اطلاق كرده است. بعد از آن هم
اینطور كه از حرفها معلوم است تا زمان خواجه هم اگر احیانا معقولات ثانیه گفته
می شده است مقصود همان معقولات ثانیه ی منطقی بوده است. كم كم از زمان خواجه به این
طرف این حرف كه ما دو نوع معقولات ثانیه داریم (معقولات ثانیه ی منطقی و معقولات
ثانیه ی فلسفی) پیدا شده است. خواجه درباره ی مفاهیم فلسفی از قبیل ضرورت و امكان و
امتناع در یك جا تعبیر كرده است كه اینها از معقولات ثانیه است، آن وقت مورد
اعتراض بعضی قرار گرفته است كه اینها از معقولات ثانیه نیست، معقولات ثانیه مسائلی
است كه در منطق به كار برده می شود. بعد آمده اند گفته اند نه، ما دو نوع معقولات ثانیه
داریم؛ یعنی خود خواجه هم نگفته است كه ما دو نوع معقولات ثانیه داریم، بلكه خواجه
حرفی زده است كه بعد، از آنجا این مسأله مطرح شده است كه ما دو نوع معقولات ثانیه
داریم.
[2] . [رجوع شود به شوارق الالهام، جلد اول، صفحه ی 71 و 72 (در ذیل مسأله ی پانزدهم) . در آنجا می گوید: «و اقول التحقیق فی هذا المقام ان یقال العوارض علی ثلثة اقسام عارض یكون الخارج ظرفا لوجوده كالسواد، و
عارض لا یكون الخارج ظرفا لوجوده و لكن یكون ظرفا لنفسه كالوجود، و عارض لا یكون الخارج ظرفا
لوجوده و لا لنفسه كالكلیة، و الاول یكون الخارج ظرفا للاتصاف به لا محالة و یكون له ما یحاذی به
فی الخارج و الثانی یكون الخارج ظرفا للاتصاف به ایضا لكن. . . » . ]