در
کتابخانه
بازدید : 1234799تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Expand فصل دوم فصل دوم
Collapse الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از اینجا شیخ وارد بحث خود می شود و می خواهد نظریه ی كسانی را كه معتقدند اشیاء از عدد تألیف شده و اعداد هم از وحدت به وجود آمده اند رد كند، خواه آنهایی كه «علی وجه العدد العددی» گفته باشند و وحدت را اوّلین عدد بشمارند و بعد از آن دوتایی و سه تایی و چهارتایی را قرار دهند، خواه آنها كه «علی وجه التكرار» گفته اند و خواه «علی وجه العدد التعلیمی» ، كه این مورد را ظاهرا شیخ در اینجا بحث نكرده ولی دو مورد دیگر را به تفصیل بحث كرده است.

شیخ بر آنها چه ایرادی می گیرد و چه جوابی می تواند به این افراد بدهد؟ البته بیان آنها در حدّ فرضیه است؛ یعنی آنها دلیلی برای خودشان ذكر نكرده اند كه ما بخواهیم دلیل آنها را رد كنیم. آیا ما دلیلی بر رد این فرضیه داریم یا نداریم؟ جوابی كه شیخ می دهد تكیه اش در واقع بر مسأله ی لاتناهی عدد است، گو اینكه خودش نام نمی برد ولی از مجموع حرفهایش معلوم است. اعداد متناهی نیستند؛ یعنی اگر اعداد را بیان كرده و بالا برویم و بگوییم 1، 2، 3، . . . ، 1000، . . . ، /1/000000، . . . هر چه بالا برویم به عددی كه مافوق آن نتوان عددی را فرض كرد نمی رسیم. هر عددی را كه ما فرض كنیم باز هم مافوق آن عددی فرض می شود، بلكه برای آن عدد دو برابر هم فرض می شود، بلكه خودش ضرب در خودش هم فرض می شود، خود آن به قوه ی 2 و 3 و 4 و 5 و. . . هم فرض می شود. هر عددی را كه شما اعتبار كنید و بگویید این آخرین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 568
عدد است باز هم بالاتر از آن عدد است. این است كه می گویند اعداد غیرمتناهی است. امّا اینكه می گویند اعداد غیرمتناهی است، منظور غیرمتناهی بالفعل نیست، بلكه منظور «غیرمتناهی لایقفی» است. لایتناهی بالفعل یعنی اینكه ما یك موجود بالفعل غیرمتناهی داشته باشیم، مثل اینكه كسی بگوید ستاره های عالم بالفعل غیرمتناهی اند، ذرّات عالم بالفعل غیرمتناهی اند؛ كه اگر كسی گفت ستاره ها بالفعل غیرمتناهی است، باید بگوییم ما الآن غیر متناهی عدد ستاره در خارج داریم. این یك مسأله است. امّا آنكه می گوید عدد غیرمتناهی است، به این معنا نمی گوید. منظور غیرمتناهی لایقفی است. غیرمتناهی لایقفی به ذهن ما برمی گردد، به خارج مربوط نیست؛ یعنی ذهن ما هر عددی را كه اعتبار كند عدد در آنجا متوقف نمی گردد؛ امكان اعتبار عددی دیگر كه یكی بیشتر یا دوتا بیشتر یا دو برابر آن یا هزار برابر آن باشد هست. این را می گویند «لایتناهی لایقفی» . شیخ همین جا اشكال خود را وارد می كند.

قبلاً گفتیم آنهایی كه به تعلیمیات قائل هستند، بعضی به عدد مجرد عقیده دارند و برخی قائل به عدد مجرد نیستند. بعضی از محشّین هم در اینجا در باب عدد تعلیمی و عدد عددی گفته اند منظور از «عدد تعلیمی» عدد مثالی و عدد مجرّد و عدد مفارق است. شاید همین جور باشد، نفی نمی كنیم؛ ولی این با عبارت شیخ كه می گوید آنها در باب «پیدایش عدد از وحدت» سه نظریه دارند نمی سازد. شیخ نگفته است كه آنها در باب پیدایش مفارقات از وحدت یك نظر دارند و در باب پیدایش غیرمفارقات نظر دیگری. این است كه ما نمی توانیم باور كنیم كه بیان محشّین در توجیه عبارت شیخ بیان درستی باشد.

به هر حال، شیخ می گوید: شما كه عدد را مبدأ برای این حقایق می دانید، این حقایق یا متناهی است یا غیرمتناهی. مثلاً حقیقت مفارق اوّل را عدد 1 بدانیم، مفارق دوم را عدد 2، مفارق سوم و چهارم را عدد 3 و 4، و به همین ترتیب بالا برویم. عقول و مجرّدات كه اسم و نشان ندارند كه ما از روی شماره شان آنها را بشناسیم، مثلاً بگوییم عقل شماره ی فلان، عقل شماره ی فلان، تا برسیم به عقل شماره ی /1/000000. حالا شیخ می گوید این یا متناهی است یا نامتناهی. اگر بگوییم متناهی است، یعنی اینكه این مجرّدات كه از عدد تشكیل شده اند، وقتی رسید مثلاً به /1/598425 واحد، دیگر متوقف می شود و نمی تواند بالاتر رود. می پرسیم: چرا؟ دلیلی نمی تواند داشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 569
باشد كه متوقف شود. عدد كه سازنده ی این حقایق است نسبتش با مادون و مافوق هر دو یكی است، حقیقت همه عدد است، اینها حقیقتی غیر از خود عدد ندارند، تحقق یافتن هر عددی مبدئی غیر از خود عدد ندارد؛ آنوقت چه دلیلی می تواند داشته باشد كه عدد مذكور تحقّق پیدا كرده اما عدد بعد تحقق پیدا نكرده است؟ ممكن است كسی بگوید كه این مجرّدات و مفارقات غیرمتناهی است، یعنی اعداد غیرمتناهی است. شیخ می گوید: لازمه ی این حرف این است كه صور طبیعیات هم غیرمتناهی باشد، چون این مفارقات مظهری هم در طبیعت دارند. با این بیان، شما باید انواع را هم در طبیعت غیرمتناهی بدانید، كه این را شما نمی توانید بگویید. چون طبیعت متناهی است، پس مجرّدات هم متناهی اند، زیرا آنها دلیل طبیعت اند نه طبیعت دلیل آنها. طبیعت فقط می تواند دلیل باشد بر متناهی بودن آنها، نه علت باشد برای متناهی بودن آنها.

پس اگر شما آن مفارقاتی را كه از این اعداد تشكیل شده اند متناهی بدانید یك نوع ترجیح بلامرجّح قائل شده اید، و اگر غیرمتناهی بدانید لازم می آید كه انواع عالم- نه افراد- را نیز غیرمتناهی بدانید.

این حرف شیخ ممكن است بر اساس طبیعیات امروز ایرادی داشته باشد.

بر اساس طبیعیات قدیم مسلّم بود كه ابعاد عالم غیرمتناهی است و همه ی انواع در مادون فلك قمر واقع شده اند، در نتیجه شك نداشتند كه انواع طبیعت متناهی است. مثلاً اگر هزار نوع معدن یا یك میلیون نوع معدن هم داشته باشیم بالاخره متناهی است. آنها انواع را محدود به همین زمین می دانستند، غیر از زمین چیزی نبود كه انواع داشته باشد. زمین هم بالأخره محدود است. انواع گیاهان متناهی بود، انواع حیوانات متناهی بود، و همه ی انواع دیگر. حالا ممكن است كسی بگوید این بر اساس طبیعیات قدیم بود كه طبیعت را منحصر در همین زمین می دانستند، ولی اكنون معلوم شده كه طبیعت دامنه اش گسترده است و بلكه شاید عالم طبیعت نامتناهی باشد. وقتی عالم طبیعت ابعادش غیرمتناهی باشد این احتمال هست كه انواع هم غیرمتناهی باشد.

بنابراین بر اساس این احتمال اشكال وارد نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 570
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است