«موافق» و «مخالف» نیز چنین است. بعضی خیال كرده اند كه «موافق» و
«مخالف» دو مفهوم متضادند، دو مفهومی كه جنس مفاهیم دیگر نیز هستند، یعنی در
عین اینكه جنس اند متضاد نیز می باشند، انواع موافقها و انواع مخالفها داریم. شیخ
می گوید: در این موارد، این افراد میان عرضی و ذاتی اشتباه كرده اند. اینها خیال
كرده اند «موافق» و «مخالف» دو عنوان و دو ماهیت جنسی هستند برای انواع
خودشان؛ در صورتی كه نسبت اینها به افرادشان نظیر نسبت ابیض است به افراد
خودش (این تعبیر را شیخ نكرده است ولی ما به عنوان مثال می گوییم) . ابیض ذاتی
افراد خودش نیست، یعنی از قبیل نسبت حیوان با افرادش نمی باشد. و لهذا مقولات
متعدد تحت عنوان «موافق» و «مخالف» جمع می شوند. مثلاً دو كیفیت ممكن است با
یكدیگر موافق باشند و ممكن است مخالف باشند؛ دو اضافه ممكن است با یكدیگر
موافق یا مخالف باشند؛ دو جوهر ممكن است با یكدیگر موافق یا مخالف باشند. پس
اگر دو مفهومی در مورد [مقولات ] مختلف صدق كند دلیل بر این است كه نسبت به
افراد خودشان عرضی هستند نه ذاتی. پس اینها جنس نیستند كه بگوییم در عین حال
بینشان تضاد هم هست. حق این است كه اینها دو امر متضایفند و تقابلشان از قبیل
تقابل ابوّت و بنوّت است (البته شیخ این مطلب را در اینجا نمی گوید) . شیخ در اینجا
از نظر عبارت خیلی شرح و بسط می دهد و مثالها ذكر می كند كه دیگر مهم نیست.
پس قاعده ای كه ما ذكر كردیم كه در تضاد شرط این است كه دو امری باشند كه
بخواهند حالّ در موضوع واحد شوند و شأنیت حلول در موضوع واحد را داشته باشند
و در جنس قریب با یكدیگر شركت داشته باشند و اختلافشان در فصل قریب باشد، با
چنین مثالهایی نقض نمی شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 491