از جمله مسائلی که در باره ی نظریه ی علم ارتسامی هست این است که قیام صور
علمی به ذات حق چگونه قیامی است، نحوه ی وجود این صور و نحوه ی ارتباطشان با
ذات حق چه نحوه ی وجودی و چه نحوه ی ارتباطی است؟
بنا بر قول شیخ، در حقیقت تقریباً لازم می آید که دو نظام مجزا از یکدیگر داشته
باشیم: یک نظام عینی که همان نظام وجود عینی موجودات است، از صادر اول
گرفته تا آخرین موجودات؛ و یک نظام دیگر که نظام علمی است؛ یعنی همچنان که
یک نوع تقدم و تأخری میان اعیان موجودات هست، عین همان تقدم و تأخر هم
میان آن نظام علمی یعنی وجودهای علمی موجودات هست، بلکه این نظام عینی
تابع آن نظام علمی است و به تعبیر خود این حکما علم به نظام خیر، خود در مرتبه ی
اول یک نظامی است (البته منظور اولِ زمانی نیست) ، پس اول علم به نظام خیر است
و در مرتبه ی ثانی نظام خیر پیدا می شود.
نظام موجودات نظام علّی و معلولی است و این نظام به این شکل است: مثلاً
اولین موجود صادر اول است که عقل مجرد است که جوهر قائم به ذاتی است. بعد
صادر دوم است که آن هم جوهر قائم به ذاتی است. بعد اگر نفس باشد، آن به شکل
دیگری است؛ و بعد از آن اگر جسم باشد، به شکل دیگر. اینها جواهرند. بعد می آید
می رسد به موجودات دیگر که به صورت اعراض مختلف هستند.
ولی در نظام علمی، این صور معلومه به چه شکلی وجود دارند؟