در خود سعادت از جنبه ی ثبات و تغیّر جای گفتگو نیست زیرا چنانكه گفته و
خواهیم گفت سعادت از رسیدن انسان به كمالاتی كه در قوه دارد و از شكفته شدن و
بارور شدن قوا و استعدادات بدنی و روحی او پیدا می شود. در متن كتاب
اشارات از
طرف بوعلی ماهیّت «لذّت» تشریح خواهد شد و گفته خواهد شد كه لذت عبارت است
از «انعكاس نفسانی نیل قوه ای از قوا به كمالی كه در استعداد دارد» و چون سعادت
عبارت است از لذت همه جانبه و نیل همه جانبه به همه ی كمالات به طوری كه حداكثر
كمالات و حظوظ فطری و طبیعی استیفا گردد، پس باید دید آیا این جهت در طول
زمان متفاوت می شود یا ثابت و یكنواخت است؟
جای تردید نیست كه در این جهت بشرهای قرون گذشته با بشرهای امروز
تفاوتی ندارند. چنین نیست كه نوع كمالاتی كه آنها در استعداد داشته اند و كیفیّت
لذتی كه از نیل به كمالات خود می برده اند با آنچه كه امروز بشر در استعداد دارد و با
آنچه كه امروز احساس می كند متفاوت باشد.
اگر بخواهیم از جنبه ی ثبات و تغیّر در مسأله ی «سعادت» بحث كنیم باید گفتگو را به
عوامل سعادت بكشانیم. در عوامل سعادت است كه می توان گفت برخی چیزها در
زمانی عامل سعادت و سبب تكامل بشر می گردند و همانها در زمان دیگر عامل
سعادت و موجب تكامل نیستند، سهل است، سبب شقاوت و موجب انحطاط و تأخّر
می باشند.
مثلاً داشتن اسب و قاطر و نوكر و مهتر و داشتن منزل وسیع و اصطبل در گذشته
از شرایط سعادت بود؛ اما امروز كه وسائل مسافرت تغییر كرده و اوضاع اجتماعی
عوض شده به هیچیك از آنها نیازی نیست، اتومبیل شخصی یا كرایه جای اسب و
قاطر را گرفته، مجهز بودن اجتماع از لحاظ وسائل زندگی جای نوكر و كلفت را گرفته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 72
و پاركهای وسیع عمومی جای منزلهای وسیع را. حتّی پول كه یكی از شرایط ركنی
زندگی قدیم و زمان حاضر است ممكن است در اثر تغییر سیستمهای زندگی فردی به
سیستمهای اشتراكی و اجتماعی اهمّیّت خود را در زندگی یك فرد از دست بدهد. پول
را بشر برای خوراك و پوشاك و بهداشت و فرهنگ و غیره می خواهد، اگر رژیم زندگی
شكلی به خود گرفت كه مردم در كارگاههای عمومی كار كنند و در سالنهای عمومی از
بودجه ی عمومی غذا بخورند و به همین طریق لباسشان برسد و فرهنگ و بهداشت و
سایر وسایل و لوازمشان از طرف اجتماع تأمین گردد دیگر نیازی به پول از جنبه ی
شخصی نخواهند داشت و ثروت اهمیت خود را از لحاظ تأمین سعادت فرد از دست
خواهد داد. در گذشته فامیل و عشیره یكی از موجبات سعادت شمرده می شد، اما
امروز این عامل از لیست عوامل سعادت تقریبا حذف شده است زیرا در گذشته هر
كس در دفاع از جان و مال و ناموس و شرف خود نیازمند به افراد همخون و هم ریشه ی
خود بود، از این رو افراد فامیل از یكدیگر حمایت می كردند و زندگیها شكل زندگی
عشیره ای و قبیله ای داشت، اما امروز قانون و تمدن احتیاج بشر را از این نظر تأمین
كرده است و زندگیهای قبیله ای ارزش خود را از دست داده است.