در
کتابخانه
بازدید : 1235903تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Collapse الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Expand فصل دوم فصل دوم
Expand الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شیخ در اینجا مسائل دیگری را هم ذكر كرده كه مسائل مهمی نیست ولی چون ممكن است مورد نقد واقع شود در اینجا ذكر شده است. گفتیم كه اجناس با یكدیگر تضاد ندارند، انواعی كه در جنس قریب شریك اند و در فصل اختلاف دارند با یكدیگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 489
تضاد دارند. حال اگر كسی بگوید: «خیر و شر چطور؟ خیر و شر دو جنس هستند زیرا انواعی از خیرات و انواعی از شرور داریم. خیر و شر حسی داریم و خیر و شر عقلی داریم. شر حیوانی داریم و شر غیر حیوانی. خیر و شر با آنكه جنس اند برای انواع خیرات و شرور، معذلك خود خیر و شر از آن جهت كه خیر و شر هستند با یكدیگر تضاد دارند» .

جواب این است كه خیر و شر اساساً رابطه شان تضاد نیست، عدم و ملكه است.

ضدین در موردی گفته می شود كه «امرین وجودیّین» باشد و «بینهما غایة الخلاف» باشد. امّا در مورد خیر و شر، شر برمی گردد به امر عدمی. اینكه شیئی امكان داشتن یك وجود یا كمال یك وجود را داشته باشد و آن را نداشته باشد و یا اینكه داشته باشد و به علتی آن را فاقد بشود، این را «شر» می گوییم؛ و نیز یك امر وجودی كه منشأ شر در دیگری بشود به او «شر» می گوییم. مثلاً وقتی طوفان می آید منشأ قطع اشجار می شود یعنی این شر را در آنها ایجاد می كند و موجب عدم می شود. وبا و طاعون را ما «شر» می نامیم به اعتبار اینكه منشأ فقدانات در اشیاء دیگر می گردند. ماهیت شر در آخر به امر عدمی برمی گردد. پس نسبت خیر و شر نسبت عدم و ملكه است، و سلب و ایجاب نیست، چون هر عدم الخیری را شر نمی گویند. مثلاً این دیوار كه فاقد قوه ی نطق است، نداشتن نطق برایش شر نیست. شیئی كه ظرفیت وجودیش داشتن كمالی را اقتضا نمی كند، نداشتن آن كمال را شر نمی گویند؛ و لهذا موجودات دانی كه كمالات عالی را ندارند، مثلاً طبیعت كمالات نفس را ندارند و نفس كمالات عقل را ندارد و عقل كمالات ذات باری را ندارد، به اینها شر گفته نمی شود. شر در جایی گفته می شود كه شأنیّتی در كار باشد. در عرف و غیر عرف هر دو چنین است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است