اکنون شیخ در مقام بیان این مطلب است که نه، چنین ضرورتی نیست که اگر یک
شئ عاقل باشد باید حتماً عاقلِ چیزی غیر از خود باشد، و نیز تعقلی داشته باشد که
آن تعقل غیر از خود باشد. در تعقل خود، مفهوماً اینها با یکدیگر اختلاف دارند،
اعتباراً از یکدیگر مختلفند، ولی واقعاً این جور نیست. می خواهد بگوید که نفسِ
این مفهوم اقتضا نمی کند که عاقل و معقول و عقل سه تا باشند، بلکه ذاتی که خود از
خود غایب نیست و خود پیش خود حاضر است معنایش این است که خود از خود
پنهان نیست. برای این ذات که پیش خود حاضر است، ما سه اعتبار و سه مفهوم
می سازیم. ذاتش برای ذاتش است، زیرا ذاتش برای غیر خود نیست. در این
صورت «برای خود بودن» دو چیز نیست؛ خودش برای خودش هست. مثل اینکه
در تعریف «جوهر» می گوییم: موجودٌ لذاته؛ معنایش این نیست که ذاتش یک چیز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 310
است و وجودش یک چیز دیگر، و وجودش برای ذاتش حاضر است. «موجودٌ
لذاته» یعنی موجودٌ لا لغیره. آن معنایی که ما از آن به «حضور ذات برای ذات» تعبیر
می کنیم، همین است که ذات از خود پنهان نیست، آن مناط غیبت که ماده و علائق
ماده باشد وجود ندارد. این ذات به اعتبار اینکه خودش برای خودش حاضر است،
یعنی به اعتبار حاضر شدن خودش برای خودش، می گوییم معقول است؛ و به اعتبار
اینکه خودش است آن چیزی که خودش برای او حاضر است، [و به عبارت دیگر به
اعتبار اینکه خودش برای خودش حاضر است، ] می گوییم عاقل است؛ و به اعتبار
اینکه در اینجا همین ذاتْ حضور است، یک چیزی غیر ذات نیست که مناط حضور
باشد، [می گوییم عقل است. ] وقتی «حاضر» و «حاضر شده» یکی بود قهراً
«حضور» هم یک چیز جداگانه ای نخواهد بود.
این است که شیخ کوشش دارد این مطلب را اثبات کند که شما از این سه مفهوم
مغایرت عینی نفهمید. در مواردی که احیاناً شما می بینید مغایرت هست به این علت
نیست که این مفاهیم اقتضا کرده اند. آن، خصوصیت مورد است که اثنینیت را اقتضا
می کند؛ مثل عمل «خوردن» که در مفهوم این عمل، فاعلیت و قابلیت وجود دارد،
یعنی چیزی را به صورتی درآوردن که قابل هضم باشد. خوردن، یک چنین چیزی
است؛ چیزی که قبلاً از چیز دیگری جداست، آن را به صورت یک امر قابل جذب و
قابل هضم درآوردن. اینجا به اعتبار اینکه یک قابلیتی باید در کنار فاعلیت وجود
داشته باشد اثنینیت لازم است؛ نه اینکه هرجا لفظ «فاعل» و لفظ «مفعول» و یک
مصدر داشتیم بگوییم که هیأت فاعل و هیأت مفعول و هیأت مصدر سه چیز
جداگانه را اقتضا می کنند.