در این مورد متکلمین بحث خاصی ندارند. حیات چیست؟ بعضی آن را غیرقابل
تعریف دانسته اند و به آثارش تعریف می کنند. مثلاً در مورد نباتات می گویند حیات
آن چیزی است که اگر در موجودی باشد آن موجود حساس و فعال است. «کون
الموجود بحیث یدرک و یفعل» .
اگر در باب حق تعالی علم و اراده را ثابت کردیم، پس به این ترتیب او حیات
هم دارد.
صدرالمتألهین همان طور که در علم و قدرت نظر خاصی دارد، در باره ی حیات هم
نظر خاصی دارد. او می گوید اساساً وجود مساوی حیات است. می گوید هر چیزی
که از شؤون وجود باشد اساساً قابل تعریف نیست. تعریف در مورد ماهیات است.