مسأله ی دیگری که به دنبال این مسأله پیش می آید، اشکال اتحاد عاقل و معقول
است. همین قدر که ما بگوییم موجودی به ذات خود آگاه است و به دلیل اینکه مجرد
است خودآگاه است، روشن نمی کند که آیا به نحو اتحاد عاقل و معقول است یا به
نحو اختلاف عاقل و معقول. ممکن است در ذهن کسی این جور بیاید [که «خود» و
«آگاهی به خود» دو چیز جداگانه اند، ] همان طور که در مورد انسان اغلب چنین فکر
می کنند، یعنی می گویند انسان موجودی است به ذات خود آگاه، ولی اگر ذهن آن
گویندگان را بشکافید می بینید این جور خیال می کنند که انسان ذاتی دارد و آگاهی
به آن ذات. وقتی ما می گوییم انسان خودآگاه است، امروزیها چنین می اندیشند که
انسان خودی دارد و به آن خود هم آگاهی دارد، که در این صورت در انسان یک
خود وجود دارد و یک آگاهی به خود. همان طور که انسان به غیر خود مثلاً به این
اتاق آگاه است، یک خودی دارد و یک آگاهی به این اتاق که این آگاهی تعلق دارد
به این خود؛ وقتی هم می گوییم انسان خودآگاه است، آن هم قهراً چنین می شود که
انسان خودی دارد و یک آگاهی به آن خود؛ و این معنایش این است که عاقل، آن
خود است، آگاه همان خود است؛ آگاهی چیست؟ آگاهی خود نیست، چیز دیگری
است، خود غیر از آگاهی است. آن که مورد آگاهی است چیست؟ آن «آگاه شده ی از
آن» چیست؟ آن هم خود است. البته خودشان این حسابها را نمی کنند که مسأله
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 309
این طور است. آن وقت باید از آنها سؤال کرد که آیا «خودِ» آگاه شونده که غیر از
آگاهی است با «خودِ» مورد آگاهی و آن که آگاهی به آن تعلق گرفته یک چیز است
یا دو چیز؟ حالا اینجا را ممکن است که احیاناً بگویند یک چیز است، یعنی بگویند
که عاقل و معقول یکی است؛ ولی عقل و آگاهی را با عاقل دو چیز می گیرند.
در عین حال ممکن است کسی اشکال کند که حتی عاقل و معقول هم نمی توانند
یکی باشند، چون عاقل یعنی تعقل کننده و معقول یعنی مورد تعقل واقع شده؛ اینها
باید دو چیز باشند، یکی تعقل کننده و دیگر تعقل شده، مثل خورنده و خورده شده.
آیا می شود که خورنده و خورده شده هردو یک چیز باشند؟ آکل و مأکول یکی
باشند؟ همان طور که اتحاد آکل و مأکول محال است، اتحاد عاقل و معقول هم محال
است. در مورد عمل خوردن، خورنده یک چیز است، خوردن چیز دیگری است، و
خورده شده هم چیز دیگری. خورنده انسان است، خوردن عملی است که انسان
انجام می دهد، خورده شده هم مثلاً سیب یا پرتقالی است که او دارد می خورد.
ممکن است کسی بگوید که عاقل و معقول و عقل هم حتماً باید سه چیز باشند؛ یک
موجود تعقل کننده باید باشد، یک موجود تعقل شده، و یک امر دیگری هم در این
وسط باید وجود داشته باشد که همان عمل تعقل کردن است، فعل تعقل کردن.