در باب علت مادی و ماده گاهی دو اصطلاح داریم که این دو اصطلاح در کلمات
امثال شیخ هم آمده است:
1. ماده به معنی حامل استعداد شئ. گاهی اصطلاح ماده به معنی حامل استعداد
شئ است. مثلاً دانه ی گندم ماده ی بوته گندم است، بدین معنا که دانه ی گندم حامل استعداد
گندم است.
2. ماده به معنی حامل صورت شئ. گاهی نیز چیزی را ماده ی چیز دیگر می نامیم
بدین معنا که حامل صورت اوست نه حامل استعداد او. مثلاً بدن یک انسانی را که
الآن وجود دارد ماده ی نفس او می خوانیم، نه به این معنا که حامل استعداد نفس است،
بلکه حامل فعلیت نفس است. البته هر چیزی که حامل استعداد است همان است که
بعد حامل صورت می شود. وقتی که می گوییم دانه ی گندم حامل استعداد بوته ی گندم
است، یا نطفه حامل استعداد انسان است، در واقع نطفه هم اکنون ماده ای دارد و
صورتی؛ وقتی صورت نطفه زایل شود، همان ماده ای که در نطفه است بعدها صورت
انسانی را می پذیرد.
وقتی که می پرسیم آیا ماده می تواند غیرمتناهی باشد، منظور کدام معنی است؟
آیا منظور این است که اگر یک شئ داشته باشیم مرکب از ماده و صورت، همین الآن
ماده ی این شئ می تواند مرکب باشد از ماده و صورتی و این ماده هم مرکب باشد از
ماده و صورتی [الی غیرالنهایه؟ ] شیخ می گوید در اینجا اگر تا صد واسطه هم پیش
بروی مانعی ندارد ولی در آخر باید به ماده ای برسی که ماده ی محض می باشد نه
مجموع ماده و صورت. ماده ی محض یعنی حقیقتی که جز قابلیت و قوه و استعداد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 56
چیزی ندارد.
بجوهر ذا محض قوةالصور
جسمیةً حدّ الهیولی مشتهر
[1]
ما سراغ بدن انسان می رویم و می گوییم این بدن ماده است برای نفس ناطقه.
خود این بدن هم مرکب از ماده و صورتی است؛ یعنی این بدن که حامل نفس ناطقه
است خودش مجموع ماده و صورتی است: صورت حیوانی و ماده ی نباتی، چون هم
خصلت نبات در این است و هم خصلت حیوان. سراغ جنبه ی نباتی انسان می رویم.
آن نیز مجموعی از ماده و صورت است. ماده اش همان خصلت معدنی است، که این
خصلت معدنی یعنی ترکیبات جمادی نیز در انسان است. اگر سراغ معدن برویم آن
نیز خودش مجموع ماده و صورتی است. جسم مطلقی در آنجا وجود دارد ویک
صورت معدنی. حال اگر از جسم مطلق پایین تر برویم باز هم به عقیده ی اینها ماده و
صورت دارد؛ صورت آن صورت جسمیت است که در زیر این صورت حقیقی است
که جز ماده بودن هیچ هویتی ندارد و آن اسمش «هیولای اُولی » است. این است که
ماده ها و صورتها الآن منتهی می شوند به ماده ای که آن دیگر یک ماده ی محض است.
[1] . شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری (ره) ، المقصد الرابع، الفریدة الاولی ، غرر فی تعریف الهیولی .