در
کتابخانه
بازدید : 1235044تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Collapse فصل دوم فصل دوم
Expand الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اینجا شیخ و اتباع شیخ و مشّائین منكر مثل افلاطونی هستند و ظاهرا حتی فارابی هم كه در جمع بین رأیین كوشش كرده نظر افلاطون را به گونه ای توجیه كند نتیجه اش باز نفی نظر افلاطون و مثل به این معنا می شود. این عقیده بوده تا زمان شیخ اشراق. شیخ اشراق آمد و به شدت نظریه ی مثل افلاطونی را تأیید كرد و براهینی بر آن اقامه نمود و در این مورد خیلی كوشش كرد و گفت مطلب همین طور است. این دوگانگی میان اتباع شیخ اشراق كه نظریه ی مثل را قبول داشتند و اتباع مشّائین كه منكر آن بودند وجود داشت تا به ملاصدرا رسید. ملاصدرا آمد و نظریه ی مثل را به شدت تأكید كرد و روی آن اصرار ورزید. این بحث كه عرض كردم احتیاج دارد مقدار بیشتری روی آن بحث كنیم، از چند جهت است:

یكی از نظر اینكه اساساً عقیده ی افلاطون و آنچه كه در باب مثل گفته چیست؟ آیا همان مطلبی است كه شیخ اشراق و بعد ملاصدرا آن را تأیید می كنند؟ یا اینكه نظر افلاطون چیزی بوده و این نظریات چیز دیگر و گو اینكه به هر دو نظریه «مثل» گفته می شود و اینها هم از عقیده ی او دفاع می كنند ولی تدریجا مدعای اینها با مدعای او متفاوت شده است؟ چنانكه بعضی دیگر مثل میرداماد نیز قائل به مثل هستند ولی آنها مطلب دیگری را می گویند كه حتی با مطلب ملاصدرا و شیخ اشراق هم متفاوت است؛ نام نظر خودشان را «مثل» گذاشته اند ولی چیز دیگری گفته اند. پس یك مطلب این است كه ببینیم آنچه افلاطون در این زمینه گفته با آنچه كه شیخ اشراق و ملاصدرا می گویند منطبق است یا اینها نظریاتی است كه كم كم تحول پیدا كرده و شكل و صورت دیگر به خود گرفته است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 509
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است