یشبه أن یكون قد استوفینا الكلام بحسب غرضنا هذا فی الامور التی تختصّ بالهویّة من حیث
هی هویّة أو تلحقها، ثمّ الواحد و الموجود قد یتساویان فی الحمل علی الأشیاء حتّی أنّ كلّ مایقال
إنّه موجود باعتبار یصحّ أن یقال له إنّه واحد باعتبار، و كلّ شئ فله وجود واحد، و لذلك ربما ظنّ
أنّ المفهوم منهما واحد و لیس كذلك، بل هما واحد بالموضوع، أی كلّ ما یوصف بهذا یوصف
بذلك، و لو كان المفهوم من الواحد من كلّ جهة مفهوم الموجود لما كان الكثیر من حیث هو كثیر
موجودا، كما لیس واحدا، و إن كان یعرض له الواحد أیضا، فیقال لكثرة إنّها كثرة واحدة و لكن
لا من حیث هی كثرة. . .
این مقاله درباره ی لواحق وحدت است كه می گوید لواحق وحدت عبارت است از
«هو هویّت» و اقسام آن و احكام كثرت كه مقابل احكام وحدت است. قبلاً در مباحث
گذشته كه ظاهرا در مباحث كلی و جزئی بود درباره ی وحدت بحثهای زیادی شد و به
همین جهت می گوید: «. . . قد استوفانا الكلام بحسب غرضنا هذا. . . » . درباره ی خود
وحدت آنچه را كه باید بحث كنم در آنجا بحث كرده ام؛ و این مقاله را اختصاص
داده اند به احكام وحدت و قهراً به احكام كثرت.
حكما هوهویت را كه خود اقسامی دارد حكم وحدت می دانند و در واقع از
لواحق و عوارض وحدت می دانند. هوهویت یعنی او اوست، یعنی حمل، قابلیت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 460
حمل. بنابراین، بنای سخن امثال شیخ بر این است كه هوهویت از احكام وحدت
است و از عوارض آن؛ یعنی اگر وحدتی در كار باشد هوهویتی هست و اگر در عالم
وحدتی وجود نداشته باشد و وحدت دروغ یا اعتباری باشد و فقط كثرت حقیقت
داشته باشد، حمل اساساً غلط است و حملی نمی تواند وجود داشته باشد و هوهویتی
نمی تواند موجود باشد. ما به یك مطلب اساسی در اینجا می رسیم، درست دقیق شوید.
پس آنجا كه وحدت نیست هوهویت نیست و در واقع هیچ حملی امكان ندارد، و آنجا
كه وحدت هست هوهویت هم هست.
در اینجا یك مطلب اساسی هست كه قبل از اینكه آن را عرض كنم مقداری از
سخن شیخ را كه در گذشته هم گفته ام ذكر می كنم و بعد به بیان آن مطلب اساسی
می پردازم.