یك مسأله امروزه این است كه آیا فرد اصالت دارد یا اجتماع؟ در شكل
فلسفی تر، مسأله به این شكل مطرح می شود كه آیا فرد وجود دارد و اجتماع اعتباری
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 264
است؟ و یا اینكه جامعه وجود دارد و فرد وجود واقعی ندارد؟
این مسأله در هر صورت به مسأله ی جزء و كلّ مرتبط می شود نه به جزئی و كلّی. اگر
[طرفداران اصالت فرد] اینطور بگویند كه آنچه واقعا وجود دارد افراد انسان است و
اجتماع به كلّی اعتباری است؛ مسلّم به این شكل نیست، چون اگر انسان تنها وجود
حیوانی و گیاهی او بود همین طور می شد، مثل مجموعه ی آجرها، درختها، و یا
گوسفندها؛ ولی وجود انسانی انسان، وجود عقلانی اوست، وجود فرهنگی و فكری
انسان است. انسانها در وجود فكری و فرهنگی روی هم اثر می گذارند. من فرهنگی
من، از همه ی انسانها در گذشته و حال اثر می گیرد.
طرفداران اصالت اجتماع می گویند انسان از جهت فرهنگ و عقل، هر چه دارد
از اجتماع است، انعكاسی است از آنچه كه در جامعه رخ داده است.
این نظریه، افراطی است. ما قبول نداریم كه تمام من انسان، آن چیزی است كه
از خارج و اجتماع گرفته است. جوهر من هر كس از وجود فردی وی پدید آمده و
آنچه كه از جامعه می گیرد جنبه ی تغذیه دارد.
حقیقت این است كه جامعه ی انسان نه مانند مجموعه ای از جمادات است و نه
مانند مجموعه ی گیاهان یا حیوانات، بلكه میان افراد انسان به نوعی تركیب وجود دارد.
همان طور كه اكسیژن و هیدروژن روی هم اثر می گذارند انسانها هم از نظر روحی در
یكدیگر تأثیر گذاشته و هویّت روحی جدیدی می یابند. فرق این تركیب با سایر
مركّبات واقعی [در این است كه در اینجا كثرت افراد (بر خلاف سایر تركیبهای
حقیقی) تبدیل به وحدت نمی شود و انسان الكل جدای از مجموعه ی افراد و به عنوان
یك واحد حقیقی وجود ندارد. ]
[1]
به عبارت دیگر انسانها در عین اینكه از نظر انسانی مثل مجموعه ی گیاهها یا
حیوانات نیستند و تأثیر و تأثّر واقعی در یكدیگر دارند، امّا آنطور نیست كه افراد انسان
ماهیتشان از بین برود و فقط ماهیّت اجتماع و جمع باقی بماند به طوری كه
شخصیت واحد جامعه در یكایك افراد حلول كند (شبیه به آنچه كه مثلاً در تركیب كلر و
سدیم واقع می شود) . این یك نوع تركیب خاصّی است كه در عین اینكه تأثیر و تأثّر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 265
زیاد و شدید هست در عین حال شخصیّت افراد محو نمی شود و وجود خواهد داشت.
[1] . چون در یادداشتهای این درس جای این جمله خالی بود، جمله ی داخل پرانتز از كتاب
جامعه و تاریخ استاد در جای
خالی قرار گرفت.