در
کتابخانه
بازدید : 1235289تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Collapse درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Expand فصل (1) فی بیان أقسام الموجودفصل (1) فی بیان أقسام الموجود
Expand فصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیةفصل (2) فی اثبات المادة و بیان ماهیة الصورة الجسمیة
Expand فصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عمومافصل (3) فی أن الصورة الجسمیة مقارنة للمادة فی جمیع الاجسام عموما
Expand فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف فصل (4) فی اثبات التخلخل و التكاثف
Expand فصل (5) فی ترتیب الموجودات فصل (5) فی ترتیب الموجودات
Expand درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحثی دارند تحت عنوان «ترتیب موجودات» . البته «ترتیب» در اینجا همان مفهوم نظام را می دهد، در حد تقدم و تأخر و نه بیشتر. اینجا مقصود از «ترتیب» ترتیب میان چیزهایی است كه فلسفه وظیفه دارد آنها را بشناسد؛ به این معنا كه در تقسیم اشیاء، فلسفه می رسد به اینكه موجود یا واجب است یا ممكن؛ واجب در جای خود، و ممكن یا جوهر است یا عرض؛ و جوهر را هم گفتیم كه اینها می گویند به پنج قسم منقسم می شود: عقل، نفس، ماده، صورت و جسم؛ و عرض هم به نوبه ی خودش به نه مقوله تقسیم می شود. مقصود از «ترتیب موجودات» این است كه آیا میان این ممكنات- یعنی میان جوهر و عرض- تقدم و تأخری هست؟ كه مقصود قطعا تقدم و تأخر زمانی نیست، و این نیست كه جوهر در زمان قبل وجود پیدا كند و عرض در زمان بعد؛ بلكه یك نوع تقدم ذاتی است، لااقل در این حد كه از دو چیز یكی محتاج به دیگری است و وجودش متكی است به وجود دیگری، ولی دیگری بی نیاز از اوست؛ آن بی نیاز را می گوییم تقدم دارد بر آن نیازمند.

یا به تعبیر دیگر، آقایان یك حرفی دارند و آن این است كه: فیض وجود كه جریان پیدا می كند (البته در اینجا نباید از «جریان» مفهوم زمان و حدوث را درآورد) و می رسد به اشیاء، آیا از یكی به دیگری می رسد؟ این خودش یك مسأله ای است كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 206
همان «ترتیب» می شود.

یك وقت اینجور تصور می كنیم كه اشیاء را منفصل و گسسته از یكدیگر می گیریم، مثلاً می گوییم فلان شی ء وجود پیدا كرده، این كمیّت و این جوهر وجود پیدا كرده، این عقل و آن نفس وجود پیدا كرده، تعدادی از اشیاء به همین گونه وجود پیدا كرده اند؛ و گاهی به شكل دیگر تصور می كنیم كه وجود كه به یك شی ء می رسد از مجرای شیئی دیگر می رسد. این را گاهی به این تعبیر می گویند كه فیض وجود مرور می كند از فلان چیز به فلان چیز. در باب ماده و صورت این حرف را می زنند و در باب جنس و فصل می گویند كه فیض وجود از صورت به ماده می رسد یا می گویند از فصل به جنس می رسد. در واقع اینجور است كه از ایندو یكی به تبع دیگری موجود است، یعنی چون آن دیگری موجود است این موجود است.

همین حرف كه فیض وجود مرور می كند از الف به ب، معنایش یك نوع تقدم است برای الف نسبت به ب. اگر اشیاء گسسته می بودند و به یكدیگر پیوسته و نیازمند نمی بودند، و یا اگر هم نیازمند می بودند این نیازها به طور متساوی و متقابل می بود (یعنی مثل دور معی كه عین نیازی كه این یكی به دیگری دارد، آن دیگری نیز عین همان نیاز را به این دارد) دیگر ترتیب معنی نداشت. اما وقتی كه نیاز و وابستگی باشد و نوع وابستگی نیز فرق داشته باشد (احیانا از طرف یكی بی نیازی باشد و از طرف دیگری نیاز) قهراً نوعی ترتیب میان اشیاء برقرار می شود. این است كه می گویند: در مقایسه ی جواهر و اعراض، اولای اشیاء به وجود، جواهر هستند و بعد اعراض. باز در میان جواهر پنجگانه، جوهر مفارق (یعنی مجرد كه اینها «عقل» می نامند) - اسم نفس را نبرده اند و نفس را اینجا در باب صورت وارد كرده است- عقل اولی به وجود است از مادّه و صورت و جسم.

بنابراین جواهر، اولی به وجودند نسبت به اعراض، و در میان خود جواهر هم دیدیم تقدّم و تأخّر هست. بعد نوبت به اعراض می رسد. البته باز در هر طبقه ای یك نوع تقدم و تأخرهایی هست؛ یعنی اجسام بعضی بر بعضی تقدم دارند؛ مثلاً بسائط به نوعی بر مركّبات تقدم دارند، برای اینكه مركّب از بسیط به وجود می آید، بسیط كه از مركّب به وجود نمی آید.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 207
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است