«و لأن هذا الجوهر انما صار كمّاً بمقدار حلّه فلیس بكم بذاته فلیس یجب أن یختص ذاته بقبول قطر
بعینه دون قطر و قدر دون قدر و نسبة ما هو غیر متجزّی فی ذاته بل انما یتجزّی بغیره الی أیّ
مقدار یجوز وجوده له نسبة واحدة. . . »
بحث در تخلخل و تكاثف است
[1]. این بحث و مباحث نظیر آن یك كلیاتی است
به اصطلاح در «طبیعیات» .
یكی از آن كلیات از نظر این فلاسفه، تخلخل و تكاثف است و این به هر حال
مسأله ی خیلی جالبی است و آن اینكه آیا ماده قابلیت این را دارد كه بدون اینكه از
خارج چیزی بر او اضافه بشود، بر حجمش افزوده بشود؟ و یا بدون آنكه چیزی از او
جدا بشود حجمش كمتر بشود؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 194
[1] . سؤال: آیا این بحث دنباله ی اثبات همان صورت جسمیه است؟
استاد: خیر، این بحث دیگری است، یعنی این هم به اصطلاح مثل همان مسأله جزء مبادی طبیعیات است. در شفا
اصلاً بابی برای اینها دارد به عنوان «مبادی طبیعیات» .