علاوه بر این، یک برهان دیگری هم بر این مطلب هست که واجب تعالی
لاجنس له. البته این برهان را در باب اینکه واجب تعالی مرکب نیست ذکر می کنند.
این برهان چنین است که اگر واجب تعالی جنس داشته باشد، آیا آن جنس قطع نظر
از فصل واجب الوجود است یا نیست؟ چون جنس خود مقوّم نوع است. اگر بگوییم
که جنس قطع نظر از فصل واجب الوجود است، معنایش این است که نه تنها
واجب الوجود در مرتبه ی جنس موجود است، بلکه خودِ مرتبه ی جنس واجب الوجود
است؛ در حالی که فصل آن چیزی است که تحقق بخش جنس است؛ یعنی جنس
بدون فصل مبهم است، به ضمیمه ی فصل است که تحقق و تحصل پیدا می کند. اگر
بگوییم که جنس واجب الوجود است، بنابراین در مرتبه ی قبل از فصل تحقق و تحصل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 190
دارد و دیگر نیازی به فصل نیست؛ وقتی که فصل نباشد جنس هم نیست. اگر
بگویید که واجب الوجود در مرتبه ی جنس واجب الوجود نیست، می گوییم در این
مرتبه ممتنع الوجود هم که نمی تواند باشد، پس ممکن الوجود است، و در این صورت
به تبع فصل تحقق پیدا می کند. پس آیا ممکن الوجود است و به تبع واجب الوجود
محقق شده؟ یا واجب الوجود است و به تبع یک واجب الوجود دیگر محقق شده؟
هیچکدام. نمی شود که یک جزء واجب الوجود ممکن باشد و جزء دیگر آن
واجب الوجود، کما اینکه نمی تواند هر دو جزء واجب باشد و یک جزء محقِّق و
محصِّل جزء دیگر باشد. پس این حرفها مربوط به ممکنات است. در واجب الوجود
جنس و فصل و امثال آن اصلاً معنی ندارد.