در
کتابخانه
بازدید : 1235480تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Collapse مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Collapse فصل اول تناهی علل فاعلی و علل قابلی فصل اول تناهی علل فاعلی و علل قابلی
Expand فصل دوم ایراد های وارده بر بحث تناهی علل و حل آنهافصل دوم ایراد های وارده بر بحث تناهی علل و حل آنها
Expand فصل سوم تناهی علل غائی فصل سوم تناهی علل غائی
Expand فصل چهارم صفات واجب الوجودفصل چهارم صفات واجب الوجود
Expand فصل پنجم ادامه بحث در توحید واجب الوجودفصل پنجم ادامه بحث در توحید واجب الوجود
Expand فصل ششم: ادامه بحث در صفات واجب الوجودفصل ششم: ادامه بحث در صفات واجب الوجود
Expand فصل هفتم: نسبت معقولات با واجب الوجودفصل هفتم: نسبت معقولات با واجب الوجود
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
معلوم و واضح است که «معرفة المبدأ الاوّل للوجود کلّه و معرفة صفاته» یعنی شناخت مبدأ اصلی وجود (یعنی واجب الوجود، خدا) و صفات او.

در جلسه ی مختصری که در هفته ی پیش بود [1] گفتیم که در میان متأخران از شیخ این قسمت را «الهیات بالمعنی الاخص» اصطلاح کرده اند. ما در کلمات شیخ با این اصطلاح تاکنون برخورد نکرده ایم. متأخرین تمام فلسفه ی اُولی را «الهیات بالمعنی الاعم» می گویند و این قسمتش را که جزئی از الهیات بالمعنی الاعم است «الهیات بالمعنی الاخص» می نامند. ظاهراً این اصطلاح از متأخرین است. در کلمات شیخ دیده نشده تا چه رسد به کلمات متقدمتر از شیخ مثل فارابی و امثال او.

اینکه این اصطلاح از چه موقع رایج شده، دقیق نمی دانیم، ولی همین قدر می دانیم که این اصطلاح در آن زمانها رایج نبوده است.

مقاله ی هشتم نیز فصولی دارد. فصل اول آن در تناهی علل است. البته آنچه بیشتر به اینجا مربوط می شود تناهی علل فاعلیه است. ولی بعد خواهیم گفت که از یک جهت تناهی سایر علل هم به تناهی علل فاعلیه منتهی می شود. آنچه در اینجا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 26
مقصود است تناهی علل فاعلیه است. می گفتند که یک شئ مادی دارای چهار علت است: علت فاعلی، علت مادی، علت صوری، علت غائی. در اینجا می خواهند بگویند تمام این علل متناهی است؛ یعنی اگر یک شئ، فاعلی داشته باشد و فاعل آن هم فاعلی داشته باشد و باز فاعل آن هم فاعلی داشته باشد، این سلسله نمی تواند غیرمتناهی باشد، منتهی می شود به فاعلی که لا فاعلَ له؛ و نیز اگر شئ غایتی داشته باشد و آن غایت هم غایتی داشته باشد و آن غایت هم غایتی، باز باید منتهی شود به غایتی که لا غایةَ له، و آن غایةالغایات است که در مبحث «غایات» از آن بحث می شود؛ و همچنین اگر شئ ماده ای داشته باشد و آن ماده هم ماده ای داشته باشد و آن ماده هم ماده ای، باز در نهایت امر باید منتهی شود به ماده ای که لا مادةَ له؛ و بالاخره اگر شئ صورتی داشته باشد و آن صورت هم صورتی داشته باشد و آن صورت هم صورتی، باز باید منتهی شود به صورتی که لا صورةَ له.

همه ی اینها از لحاظ اصل مدعا نیازمند به توضیح است، زیرا ممکن است کسی چنین فرض کند که چه مانعی دارد که فاعل دارای فاعلی باشد و آن فاعل هم فاعلی داشته باشد الی غیرالنهایة، بعد هم استشهاد کند به اینکه خود حکما چنین قائل هستند؛ و نیز ممکن است در باب علت غائی و علت مادی و علت صوری همین حرف را بزند. ولی چنانکه بعد بیان خواهیم کرد محل بحث کاملاً روشن خواهد شد.


[1] . [متأسفانه نوار آن جلسه در دست نیست. البته اکثر مطالب آن جلسه دوباره طرح شده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است