در
کتابخانه
بازدید : 1235137تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand الفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفةالفصل الأوّل فی لواحق الوحدة من الهویّة و أقسامها و لواحق الكثرة من الغیریّة و الخلاف و أصناف التقابل المعروفة
Collapse فصل دوم فصل دوم
Expand الفصل الثالث الفصل الثالث
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ثم قال: الوحدة تنقسم إلی وحدة غیر مستفادة من الغیر و هی وحدة الباری تعالی، وحدة الإحاطة بكل شئ، وحدة الحكم علی كل شئ، وحدة تصدر عنها الآحاد فی الموجودات و الكثرة فیها؛ و إلی وحدة مستفادة من الغیر و ذلك وحدة المخلوقات.
وحدت بر دو قسم است: وحدتی كه مستفاد از غیر نیست، و وحدتی كه مستفاد از غیر است. وحدتی كه مستفاد از غیر نیست وحدت خداوند است كه عبارت است از وحدتی كه منشأ همه ی وحدتهای دیگر است.

و ربما یقول: الوحدة علی الإطلاق تنقسم إلی وحدة قبل الدهر، و وحدة مع الدهر، و وحدة بعد الدهر و قبل الزمان، و وحدة مع الزمان.
در یك تقسیم دیگر وحدت را چنین تقسیم می كند: وحدتی كه مقدم بر دهر است، و وحدتی كه با دهر است، و وحدتی كه بعد از دهر و قبل از زمان است، و وحدتی كه با زمان است. اگر این حرف [از فیثاغورس ] باشد اصطلاح «زمان» و «دهر» را روشن می كند، زیرا دهر در زبان فلاسفه ی بعد بجای زمان است برای مجردات و عالم عقول.

زمان برای عالم جسمانیه است و دهر برای عالم عقول. برای خداوند هم «قبل الدهر» تعبیر می كنند. او بر دهر و بر زمان هر دو تقدم دارد.

فالوحدة التی هی قبل الدهر هی وحدة الباری تعالی، و الوحدة التی هی مع الدهر هی وحدة العقل الاول، و الوحدة التی هی بعد الدهر و قبل الزمان هی وحدة النفس، و الوحدة التی هی مع الزمان هی وحدة العناصر و المركبات.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 527
وحدت قبل الدهر وحدت خداوند است؛ وحدت مع الدهر وحدت عقل اوّل است؛ وحدت بعدالدهر و قبل الزمان وحدت نفس است؛ و وحدت مع الزمان وحدت عناصر و مركّبات است.

این سخنان معلوم است كه از فیثاغورس نیست، چون طرح عقل اوّل و عقل دوم بعد از فیثاغورس بوده است.

و ربما یقسم الوحدة قسمة اخری، فیقول: الوحدة تنقسم إلی وحدة بالذات، و الی وحدة بالعرض. فالوحدة بالذات لیست إلاّ للمبدع للكل الذی منه تصدر الوحدانیات فی العدد و المعدود. و الوحدة بالعرض تنقسم إلی ماهو مبدأ العدد و لیس داخلا فی العدد، و إلی ماهو مبدأ للعدد و هو داخل فیه؛ فالاوّل كالواحدیة للعقل الفعال، لأنه لایدخل فی العدد و المعدود.
در یك تقسیم دیگر وحدت را تقسیم می كند به وحدت بالذات كه وحدت خداوند است، و وحدت بالعرض كه وحدت غیر خداوند است. وحدت بالعرض باز خود بر دو قسم است: یكی وحدتی كه مبدأ عدد است و داخل در عدد نیست، و وحدتی كه مبدأ عدد است و داخل در عدد است. وحدتی كه مبدأ عدد است و داخل در عدد نیست مثل وحدت عقل فعال. لابد منظورش از «مبدئیت» در اینجا مبدئیت صدوری است.

می خواهد بگوید وحدتی كه در مجردات است وحدت عددی نیست، منشأ عدد است.

و الثانی ینقسم إلی ما یدخل فیه كالجزء له، فإن الاثنین إنما هو مركّب من واحدین، و كذلك كل عدد فهو مركب من آحاد لامحالة، و حیثما ارتقی العدد إلی أكثر نزلت نسبة الوحدة إلیه إلی أقل؛ و إلی ما یدخل فیه كاللازم له لا كالجزء فیه؛ و ذلك لأن كل عدد أو معدود لن یخلو قطّ عن وحدة تلازمه، فإن الاثنین و الثلاثة فی كونهما اثنین و ثلاثة واحدة، و كذلك المعدودات من المركبات و البسائط واحدة إمّا فی الجنس أو فی النوع أو فی الشخص، كالجوهر فی أنه جوهر علی الإطلاق، و الإنسان فی أنه انسان، و الشخص المعیّن مثل زید فی أنّه ذلك الشخص بعینه واحد. فلم تنفكّ الوحدة من الموجودات قطّ.

و هذه وحدة مستفادة من وحدة الباری تعالی تلزم الموجودات كلها و إن كانت فی ذواتها متكثرة. و انما شرف كل موجود بغلبة الوحدة فیه. فكل ماهو أبعد من الكثرة فهو أشرف و أكمل.
وحدتی كه مبدأ عدد و داخل در عدد است خود منقسم می شود به آنچه كه داخل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 528
در عدد است مثل جزء برای عدد، مانند وحدتی كه از آن اثنین درست می شود. این هم مبدأ عدد است و هم داخل و جزء عدد است. هر عددی مركّب از آحاد است و هر چه عدد بیشتر شود وحدت آن كمتر گردد. وحدت دیگر وحدتی است كه داخل در عدد است امّا نه جزء آن، بلكه مثل لازم است برای آن. مثل وحدتی كه برای هر عددی است. مثلاً عدد 10 از یك طرف از ده تا واحد تشكیل شده، خود «ده تا» یعنی مجموعی از وحدتها؛ از طرف دیگر خود عدد 10 باز هم واحد است، چون باز ما می توانیم بگوییم یك ده تا، دو ده تا، سه ده تا؛ هم می توانیم بگوییم عشرة واحدة و هم بگوییم عشرات. این وحدت از برای عشرة صفت واقع می شود. اینجا وحدت لازمه ی عدد است نه مقوّم آن.

همان طور كه هر عدد خودش وحدتی دارد، مركّبات و بسائط و معدودات هم وحدتی دارند. وحدت این معدودات یا در جنس است یا در نوع یا در شخص.

اینها همه اقسام وحدت مستفاد از غیر است، چون گفتیم وحدتی كه مستفاد از غیر نیست فقط وحدت باری تعالی است. بعد می گوید: «انما شرف كل موجود. . . » این در واقع برمی گردد به اینكه وحدت به وجود برمی گردد و كثرت به عدم؛ هر چه جنبه ی وحدت در یك موجود بیشتر باشد او اشرف است و هر چه جنبه ی كثرت در او بیشتر باشد عدم بیشتر در او راه یافته است.

تا اینجا مسائل مربوط به وحدت بود؛ یعنی این مسأله در واقع از مسائلی است كه در فلسفه ی اولی در باب كثرت و وحدت بحث می كنند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است