در
کتابخانه
بازدید : 1234762تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Collapse مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand فصل اول تناهی علل فاعلی و علل قابلی فصل اول تناهی علل فاعلی و علل قابلی
Expand فصل دوم ایراد های وارده بر بحث تناهی علل و حل آنهافصل دوم ایراد های وارده بر بحث تناهی علل و حل آنها
Expand فصل سوم تناهی علل غائی فصل سوم تناهی علل غائی
Expand فصل چهارم صفات واجب الوجودفصل چهارم صفات واجب الوجود
Collapse فصل پنجم ادامه بحث در توحید واجب الوجودفصل پنجم ادامه بحث در توحید واجب الوجود
Expand فصل ششم: ادامه بحث در صفات واجب الوجودفصل ششم: ادامه بحث در صفات واجب الوجود
Expand فصل هفتم: نسبت معقولات با واجب الوجودفصل هفتم: نسبت معقولات با واجب الوجود
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
لقائل أن یقول: چه لزومی دارد که ما برای هر حیوانی یک فصل وجودی قائل شویم؟ ممکن است بعضی حیوانات فصلشان عدمی باشد؛ یعنی امتیاز یک نوع از نوع دیگر ممکن است به این باشد که آن کمالی را که نوع دیگر دارد این ندارد. به طور کلی در انواعی که قابل شدت و ضعف هستند و قابلیت تکامل ذاتی در آنها هست و قابلیت اشتداد جهت ذاتی در آنها هست، و به تعبیر دیگر در ماهیتهایی که به نوعی مشکّکند و تشکیک در افرادشان هست، مانعی ندارد که امتیاز نوعی از نوع دیگر به یک فصل عدمی باشد. این یک فرضی است که مطرح می کنیم و ممکن است کسی بگوید و مانعی ندارد که به صورت یک سؤال مطرح شود. مثلاً تفاوت الاغ با انسان به این نیست که انسان حیوان است با یک فصل وجودی، و الاغ حیوان است با یک فصل وجودی دیگر. بلکه الاغ حیوانی است که فقط حیوانیت را دارد و انسان حیوان است بعلاوه ی شئ دیگر؛ یعنی چنین نیست که در الاغ یک امر وجودی باشد که در انسان وجود نداشته باشد. الاغ فقط حیوان است و فقط همان را دارد، و انسان حیوان است بعلاوه ی شئ دیگر که عبارت است از ناطقیت.

معنای این سخن این است که حیوانیت در یک جا نوع باشد و در جای دیگر جنس، حیوانیت در الاغ نوع باشد و در انسان جنس، و در عین حال یک چیز است که در یک جا نوع است و در یک جا جنس.

کما اینکه در باب خط هم کسی [می تواند] ادعا کند که عیناً همین جور است. خط نیم متری و خط یک متری دو نوع هستند که اختلافشان با یکدیگر در این است که یکی چیزی دارد که دیگری آن را ندارد، و آن دیگری چیزی را ندارد که آن اوّلی دارد، ولی هردو مشترکاً یک امر را دارند. خوب، این فرض است.

سؤال: استاد، در باب تشکیک می گویند؟ استاد: تقریباً نوعی تشکیک می شود، حالا نوعی تشکیک به این شکل. در باب اعداد هم عیناً همین حرف هست، و در این مورد بیشتر می شود این حرف را گفت.

مثلاً ببینید: هر عددی عدد پایینتر از خودش است بعلاوه ی یک واحد. عدد 5 همان عدد 4 است بعلاوه ی 1، و عدد 4 همان عدد 4 است بدون بعلاوه ی 1 یا 2 یا 3 و یا چیز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 223
دیگر. عدد 90 و عدد 100 هر دو نوعی از عددند و تفاوتشان به زیاده و نقص است، «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» . عدد 100 همان عدد 90 است بعلاوه ی یک امر وجودی؛ و عدد 90 نیز همان عدد 90 است منهای آن امر وجودی که همان ده تای دیگر است. این حرفی است که به طور کلی می شود این را ابداع کرد و گفت.

این ادعایی است [که قابل طرح است. ] ولی این آقایان قبول ندارند که چنین باشد. آنها در حسابهای خودشان قبول ندارند که خط نیم متری و خط یک متری دو نوع مقدار باشند. این دو خط را دو فرد از یک نوع می دانند؛ یعنی اختلاف نیم متر و یک متر را از قبیل اختلافات فردی می دانند نه از قبیل اختلافات نوعی؛ و در باب اعداد می گویند که ماهیت یک عدد، ماهیتی به اصطلاح ذهنی است؛ یعنی اعتبار ذهن خیلی در آن دخیل است. ماهیت هر عددی، آن عدد است به قید این که چیز دیگر با او نباشد، یعنی بشرط لا. یک قید «بشرط لا» در آن هست. مثلاً می گوییم عدد 4 یعنی 4 به شرط اینکه چیز دیگر نباشد. 90 همان 90 است؛ یعنی آحاد را پهلوی یکدیگر بگذارید آن قدر که عدد 90 درست شود. صِرف آن آحاد عدد 90 نیست، آن آحاد با قید اینکه چیز دیگر با آن نباشد؛ و لهذا می گویند این حرفی که عرف می گوید که «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» غلط است. نودتا، توی صدتا نیست، چون نودتا یعنی آن عدد خاصی که نیم واحد اضافه نداشته باشد. آن نودی که در صدتاست غیر از آن نودی است که خودش یک عدد مستقل و در برابر صدتاست. حالا بحث ما فعلاً این مطلب نیست.

در باب انواع حیوانات هم این مطلب را قبول ندارند که بشود یک ماهیتی در یک جا جنس باشد و در جای دیگر نوع. لااقل امثال شیخ این مطلب را قبول ندارند. امثال ملاصدرا در بعضی جاها این را قبول می کنند؛ یعنی در باب امور مادی و مادیات قبول می کنند که ماده در عالم واقع و نفس الامر گاهی دو حالت پیدا می کند: حالت لابشرطی و حالت بشرط لائی. ماده در حالت بشرط لائی نوع می شود، و در حالت لابشرطی جنس می شود. می گویند حیوانیتی که در انسان است و حیوانیتی که در الاغ است، هر دو با اینکه حیوانیت هستند ولی دو حیوانیت می باشند. در [الاغ ] حیوانیت بشرط لا است، یعنی حیوانیتی که ابا دارد از این که غیر حیوانیت با او جمع شود، و در [انسان ] حیوانیت لابشرط است که استعداد پذیرفتن غیر حیوانیت را هم دارد. حالا این بحث مقداری دامنه دار می شود. بیان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 224
شیخ به آن گونه حرفها نمی کشد. غرض تفهیم این مطلب بود که کسی بگوید دو واجب الوجود داشته باشیم که امتیازشان از یکدیگر به این است که یکی همان حقیقت واجب الوجود است با یک امر وجودی و یک شرط وجودی، و دیگری همان واجب الوجود است بدون آن شرط وجودی. مثالهایی که من در اینجا آوردم، شیخ نیاورده، نظیر این مواردی که احیاناً گفته می شود که اختلاف دو نوع با یکدیگر به این صورت باشد. این هم یک فرض دیگر.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است