به آن بیان شیخ اشراق، نظام علمی عین نظام عینی است. البته اینها با هم منافاتی
هم ندارند، چون آن علم حضوری است و این علم حصولی است. این بیان برای این
است که یک نظام علمی مقدم بر نظام عینی وجود دارد. به همان ترتیبی که میان
اعیان اشیاء رابطه ی علّی و معلولی هست، عین همان ترتیب هم در نظام علمی وجود
دارد.
والکلّ من نظامه الکیانی
ینشأ من نظامه الربانی
[1]
گفتم که این دو بیان ضد یکدیگر نیستند، زیرا در اینجا علم مغایر با معلوم اثبات
می شود و قهراً علم مقدم بر معلوم هم اثبات می شود؛ یعنی ممکن است که علم در
ازل وجود داشته باشد و معلوم در لایزال وجود پیدا کند. پس واجب تعالی یعلم
الاشیاء فی الازل قبل وجودها. بیان شیخ از این راه است.
طبق بیان شیخ مسأله ی علم قبل از معلوم حل شده است. اما اگر ما باشیم و فقط
این بیان شیخ اشراق، علم قبل از معلوم اثبات نمی شود. البته گفتیم که این دو بیان با
یکدیگر منافات ندارد. طبق بیان شیخ اشراق، علم حق تعالی به ذات خودش عین
ذاتش است، و علم حق تعالی به اشیاء عین اشیاء است، و قهراً تا اینجا علم حق
تعالی به اشیاء قبل از اشیاء اثبات نمی شود.
از راهی که بوعلی رفته است، علم حق تعالی به ذات عین ذات است، و علم حق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 327
تعالی به غیر، غیر ذات آنهاست، ولی علم حق تعالی به غیر، قبل از اشیاء است، یعنی
علم قبل از اشیاء ثابت می شود.
آن وقت یک مطلب دیگر باقی می ماند و آن این است که آیا می توان اثبات کرد
که علم حق تعالی به اشیاء عین ذات باشد؟ این را نه بوعلی اثبات کرد و نه شیخ
اشراق. آیا می شود که علم حق تعالی به اشیاء قبل از اشیاء باشد و در عین حال عین
ذات باشد؟ این آن بیان خاصی است که صدرالمتألهین آورده، راجع به علم اجمالی
در عین کشف تفصیلی. آن دیگر از حدود این بحثها عجالتاً خارج است. اینها را
گفتیم تا کمی تاریخچه ی مسأله ی علم را روشن کرده باشیم.
[1] . شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری، ج /2ص 607.