در فرضیه ی شیخ اشراق نقصی هست که در کلام شیخ نیست، همچنان که در
فرضیه ی شیخ یک نقص هست. نقص نظریه ی شیخ اشراق این است که طبق این نظریه
اثبات علم قبل از معلوم مشکل است، چون علم عین معلوم می شود، و حال آن که
یک مسأله این است که ذات حق تعالی یعلم الاشیاء من الازل، نه فقط یعلم الاشیاء
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 361
حین وجودها. در علم حضوری تقدم علم بر معلوم معنی ندارد، علم عین معلوم
است؛ اگر معلوم حادث است علم هم حادث است. ولی در فرض شیخ که نظام علمی
را جدا از نظام عینی می داند، این نظام علمی ازلی است، با این که در نظام عینی یک
سلسله امور حادث داریم.
پس [در نظریه ی شیخ اشراق ] اشکال علم قبل از معلوم که لااقل در اسلام جزء
ضروریات است و در احادیث هم روی این مطلب تکیه شده که عالمٌ إذ لا معلوم،
قادرٌ إذ لا مقدور، باقی می ماند و با اینها جور در نمی آید.
در نظریاتی که بعدها آمده اند و ارائه کره اند، هم نقص نظریه ی شیخ برطرف شده
است و هم نقص نظریه ی شیخ اشراق. حالا عبارات را بخوانیم، ببینیم به کجا می رسیم.