حضرت آقای طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل همین آیه یک مطلب دیگری
غیر از همه ی این نظریات را بیان داشته اند که به نظر می رسد مطلب ایشان تمام نیست.
البته خیلی قسمتهای خوبی دارد ولی به نظر من تمام نیست. قبلا که راجع به این
مطلب مطالعه کرده بودم در حاشیه ی کتاب تفسیر خودم نوشته بودم، امروز هم که باز
همان را مطالعه کردم [همان برداشت را دارم. ]
خلاصه ی سخن ایشان این است که حکمت در مورد انسان به یک معناست و در
مورد خداوند قهراً معنی دیگر پیدا می کند. نظیر بیان ایشان را خودم در عدل الهی
گفته ام ولی به یک منظور و هدف دیگری. ایشان می گویند قطع نظر از انسان و فعل
او، در نظام خلقت هدفی وجود دارد و یک نظامی در عالم خلقت است و اشیاء و
وسائلی قطع نظر از انسان دراین عالم هست. معنای حکمت در انسان این است که
به آن هدفهایی که درعالم هست و به آن اسباب و وسائل علم داشته باشد و فعل
خودش را بر آنچه که درعالم هست تطبیق دهد. برای انسان به این تعبیر حکمت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 418
معنی دارد.
جوانی که از اول می فهمد چه رشته ی تحصیلی را انتخاب کند و می فهمد که برای
موفقیت در این رشته از چه چیزهایی باید استفاده کند، در کارش حکیم است، چون
خودش و فعلش را بر نظام موجود تطبیق داده است. در واقع حکیم کسی است که
خودش را بر نظام موجود منطبق کند، نظام را آنچنان که هست کشف کند و فعل
خودش را بر نظام موجود منطبق کند؛ یعنی در واقع انسان فعل خودش را با فعل حق
که همین نظام موجود است تطبیق می دهد. این می شود حکمت.
اما در مورد ذات حق تعالی، در مرتبه ی قبل از فعل او چیزی وجود ندارد که حالا
فعلش را بر آن اساس انجام دهد تا بشود حکمت. حکمت درمورد او یعنی اینکه
اصلا فعل، فعل او باشد. حکمت متأخر از فعل اوست نه مقدم بر فعل او. در مورد ما،
چیزی بر فعل ما مقدم است که فعل ما باید بر او منطبق شود. در مورد خدا، چیزی بر
فعل او مقدم نیست.
این مثل مسأله ی حق است که قرآن هیچ وقت نمی گوید الحقُ مع اللّه، بلکه
می گوید الحقُ من اللّه. در مورد حضرت علی علیه السلام می گوییم «الحق مع علی» حق با
علی است، چون حقی هست و از آن جهت که علی علیه السلام با آن حق منطبق است
می گوییم حق با علی است و او را از این جهت ستایش می کنیم.
اما درباره ی خدا آیا درست است که بگوییم حق با خداست؟ اصلا قطع نظر از خدا
چیزی وجود ندارد که خدا بخواهد با او منطبق باشد تا حق با خدا باشد. حق از
خداست. مثلا قرآن می گوید:
«قُلِ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ» [1] و یا در جای دیگر می گوید خلقت و عالم حق است. این بود اجمالی از بیان ایشان، تا تفسیر و بررسی آن را بعداً
عرض کنم.