مسأله ی دیگر در باب خیر و شر مسأله ی تلازم قهری خیرات با شرور است. وجود
بعضی از خیرات از وجود بعضی از شرور انفکاک ناپذیر است، به این معنا که محال
است که آن جنبه ی شریتش را بتوانیم از او منسلخ کنیم یعنی همان جنبه ی منشأ بودنش
برای عدم را؛ منشأ بودن آن برای عدم را نمی توانیم از او منسلخ کنیم؛ یعنی اگر
بخواهد آن شر نباشد، به این شکل نیست که خودش باشد شریتش نباشد، بلکه
نبودن شر او به این است که اصلا خودش نباشد، که نبودن خودش ملازم با نفی یک
سلسله خیرهاست همراه او. این هم مسأله ی دوم در باب شر، که به آن کاملا باید توجه
کرد: تلازم و تقارن [بعضی خیرات با شرور] و امتناع انفکاک شرور از یک سلسله
خیرات، که از بین رفتن این شرور ملازم است با از بین رفتن یک سلسله خیرات که
علت این شرور هستند. این مطلب را هم باید برای حل مشکل شر توجه داشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 494
باشیم.