در ضمن صحبتها گفتیم که متکلمین در باب حکمت و غرض داشتن فعل
خداوند بحث دارند. چون کلمه ی «حکمت» در قرآن آمده است، اشاعره آن را انکار
نکرده اند ولی حکمت را چنین تفسیر نمی کنند که فعل خدا معلل به غرضی باشد. اما
معتزله حکمت را همین جور تعریف کرده اند و گفته اند که حکمت آن است که فعل
خداوند معلل به غرض است، یعنی کارش برای فایده ای صورت می گیرد. این معنی
حکمت است.
در قرآن در سوره ی انبیاء آمده است که:
«لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ» [1] از کار خداوند سؤال نمی شود که چرا آن کار را کرد. واقع امر این است که کار خدا «چرا»
ندارد. خدا در کار خودش مسؤول نیست؛ آن، مردم هستند که در کار خود مسؤولند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 414
این آیه از آیاتی است که از قدیم الایام میان مفسرین و بخصوص متکلمین مطرح
بوده است که چرا لایُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلون؟ در باره ی این آیه به گونه های
مختلف اظهار نظر شده است.