اما به چه دلیل واجب الوجود عاقل ذات خود است؟ بیانی که اینجا عرض
می کنم، شیخ بیان نکرده، و شاید این تعبیر اصلاً از متأخرین از شیخ باشد، ولی
مطلب همان است که خود شیخ گفته است؛ از نظر مطلب یکی است.
حکما قاعده ای را با برهان تحصیل کرده اند که «کلُ مجردٍ عاقلٌ، و کلُ عاقلٍ
مجردٌ» یعنی لازمه ی تجرد، عقل و تعقل و آگاهی است و لازمه ی آگاهی تجرد است.
محال است که یک موجود مادی باشد و از آن حیث که مادی است بتواند «خود» به
«خود» آگاه باشد، تا چه رسد که به غیر آگاه باشد. کلُ مجردٍ عاقلٌ؛ یعنی محال است
که یک موجودی مجرد از ماده باشد و عاقل ذات خود نباشد؛ و کلُ عاقلٍ مجردٌ؛
یعنی محال است که موجودی عاقل باشد و ذات خود را درک کند و مجرد نباشد.
شیخ در اینجا اشاره به گذشته می کند که خیال می کنم این مطلب را در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج8، ص: 263
«طبیعیات» در مبحث «نفس» گفته است، چون در «الهیات» این مطلب نبوده؛ و
چون در جای دیگری این مطلب را گفته، در اینجا به اختصار می گذراند. من حالا
این مبنا را عرض می کنم: