در
کتابخانه
بازدید : 1235136تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand درسهای اشارات درسهای اشارات
Expand درسهای  <span class="BookName">نجات</span> درسهای نجات
Collapse درسهای الهیّات <span class="BookName"> «شفا» </span> درسهای الهیّات «شفا»
Expand <span class="HFormat">مقاله ی اول</span>مقاله ی اول
Expand <span class="HFormat">مقاله ی چهارم</span>مقاله ی چهارم
Collapse <span class="HFormat">مقاله ی پنجم</span>مقاله ی پنجم
Expand الفصل الاوّل فی الأمور العامّة و كیفیة وجودهاالفصل الاوّل فی الأمور العامّة و كیفیة وجودها
Expand الفصل الثانی فی كیفیّة كون الكلّیّة للطّبائع الكلّیّة و إتمام القول فی ذلك، و فی الفرق بین الكلّ و الجزء، و الكلّیّ و الجزئیّ الفصل الثانی فی كیفیّة كون الكلّیّة للطّبائع الكلّیّة و إتمام القول فی ذلك، و فی الفرق بین الكلّ و الجزء، و الكلّیّ و الجزئیّ
الفصل الثالث فی الفصل بین الجنس و المادّة
الفصل الرابع فی كیفیّة دخول المعانی الخارجة عن الجنس علی طبیعة الجنس
الفصل الخامس فی النوع
الفصل السادس فی تعریف الفصل و تحقیقه
الفصل السابع فی تعریف مناسبة الحدّ والمحدود
الفصل الثامن فی الحدّ
الفصل التاسع فی مناسبة الحدّ و أجزائه
Expand <span class="HFormat">مقاله ی ششم</span>مقاله ی ششم
Expand <span class="HFormat">مقاله ی هفتم</span>مقاله ی هفتم
Expand مقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات اومقاله هشتم در شناخت مبدأ اول برای همه وجود و شناخت صفات او
Expand مقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی اومقاله نهم در صدور أشیاء از تدبیر اول و معاد به سوی او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث فصل: آنچه در باب جنس یا نوع گفتیم طبعا فصل را هم معرفی می كند.

گفتیم نوع متحصّل بالذات است؛ امّا ماهیت جنس به تبع چیز دیگر موجود است كه آن چیز را «فصل» گویند. مطلبی كه در اینجا باید ذكر كرد آن است كه مثلاً در مورد انسان، «ناطق» فصل است نه «نطق» ؛ و در مورد حیوان، «حسّاس» فصل است نه حسّ؛ یعنی كلمه ی مشتق فصل است نه مبدأ اشتقاق.

شیخ بعد مسأله ی نسبتا مهم تری را مورد بحث قرار می دهد و آن اینكه:

این حكما همه ی ماهیات را داخل در مقولات می دانند یعنی آنها را دسته بندی می كنند و هر دسته ای را داخل در مقوله ای قرار می دهند؛ این مسلّم است، ولی اختلاف در تعداد مقولات است. برخی حكما آنها را ده تا و برخی- مانند شیخ اشراق - پنج تا و. . . می دانند. حال كه چنین است این اشكال یا سؤال مطرح می شود كه فصول داخل در چه مقوله ای هستند؟ ممكن است كسی بگوید كه هر فصلی در مقوله ی مربوط به خودش خواهد بود. ولی این سخن موجب اشكال می گردد، زیرا مثلاً اگر بگوییم فصل انسان داخل در مقوله ی جوهر است، معنی این سخن آن است كه جوهر جنس الاجناس آن است (زیرا معنی داخل بودن شئ در مقوله همین است) در این صورت لازم می آید كه خود این فصل، جنس و فصل داشته باشد. اكنون نقل كلام در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 305
فصل فصل می كنیم و همین طور الخ كه به تسلسل می انجامد. ممكن است كسی بگوید چرا این اشكال را در مورد جنس مطرح نمی كنید كه بگویید لازم می آید جنس، جنس و فصل داشته باشد و آنگاه نقل كلام به جنس جنس می كنیم و همین طور الخ؟ جواب این است كه در باب جنس، مسأله منتهی می شود به جنسی كه جنس الاجناس است و آن جنس الاجناس، مقوله است امّا در مورد فصل، فصل الفصول كه به منزله ی مقوله باشد نداریم.

جواب اشكال فوق در مورد فصل این است كه اساساً این سخن كه گفته می شود ماهیّات باید حتماً تحت مقوله قرار گیرند، مقصود ماهیّات تامّ است، یعنی انواع. هر ماهیّت نوعیّه بالاخره تحت یك مقوله است. ولی نگفته ایم كه هر چیزی باید داخل در مقوله ای باشد. شیخ می گوید غیر از فصل، خیلی چیزهای دیگر نیز داریم كه داخل در مقوله نیست مثل وجود و شیئیّت. اینها نه مقوله اند و نه داخل در مقوله ای. بلی، هر شئ خارجی به جهتی داخل در مقوله است. مثلاً آیا وجود جوهر داخل در مقوله ای هست یا نه؟ جواب این است كه به تبع نوعش هست نه بالذّات. . . هر چه را كه ما در خارج فرض بكنیم، مقوله ای بر آن صدق می كند، منتها این صدق گاهی ذاتی است و گاهی به تبع یك شئ دیگر است. مقوله بر نوع و جنس، بالذّات صدق می كند ولی بر فصل به تبع نوع صدق می كند چون بین فصل و نوع یك اتّحادی در خارج حاصل شده است.

خلاصه ی بحث گذشته: معنی اینكه یك چیز تحت یك مقوله است این است كه آن مقوله جنس الاجناس آن چیز است. پس اینكه می گوییم «انسان جوهر است» به این معنی است كه جنس الاجناس انسان جوهر است. بعد می گوییم جنس انسان حیوان است. امّا خود حیوان تحت چه مقوله ای است؟ تحت مقوله ی جوهر. پس جنس الاجناس حیوان هم جوهر است. این در مورد جنس انسان بود. اكنون سؤال را بر روی فصل انسان یعنی «ناطق» می بریم. فصل انسان یعنی «ناطق» تحت چه مقوله ای است؟ كه اگر تحت مقوله ای باشد لازم می آید كه خود این فصل، جنس و فصل داشته باشد؛ اكنون نقل كلام در فصل فصل می كنیم و. . . و لذا تسلسل پیش می آید. در جواب این اشكال گفته اند كه شما اشتباه مفهوم با مصداق كرده اید؛ آنچه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 306
كه تحت مقوله قرار می گیرد مصادیق خارجی است نه مفاهیم. پس آیا مفهوم «ناطق» جوهر است؟ نه.

اشكال فوق و راه حلّ آن، شبیه اشكالی است كه در مورد مسأله ی علم و وجود ذهنی شده است و آن اینكه شما از طرفی می گویید كه ماهیّت اشیاء خارجی عینا در ذهن می آید. اكنون اگر ما یك جوهری مثل انسان را تعقّل كنیم از یك طرف آن شی ء تعقل شده جوهر است و از طرف دیگر چون علم از مقوله ی كیف است آن شی ء تعقّل شده تحت مقوله ی كیف قرار دارد. حال، این اشكال چگونه حلّ می شود؟ آیا یك چیز می تواند هم از مقوله ی جوهر باشد و هم از مقوله ی كیف؟ جواب این است كه آن جوهر در عقل، مفهوما جوهر است و مصداقا كیف است.

«ناطق» هم داخل در هیچ مقوله ای نیست چون «ناطق» مفهوم است نه مصداق.

مقولات اساساً در مورد مصادیق به كار می رود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 307
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است