این مسأله هم یكی از مسائلی است كه قدما آن را به نحو كامل حل نكرده اند.
می گویند ذهن ماهیت را چند گونه اعتبار می كند:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 272
1. اعتبار بشرط شی ء
2. اعتبار لا بشرط
3. اعتبار بشرط لا
ماهیت مخلوطه یا بشرط شئ، مثل انسان كاتب (با قید كتابت، بشرط كتابت) ،
انسان موجود، انسان غیركاتب، انسان معدوم.
محلّ بحث، ماهیّت مطلقه یا لابشرط است. بحث در این است كه مقسم برای
تقسیم به این اعتبارات سه گانه چیست؟ آیا مقسم خود ماهیّت است. در این صورت
این ماهیّت مطلق كه مقسم است فرقش با ماهیت بلاشرطی [كه خود یكی از اقسام
است ] چیست؟
می گویند فرقش این است كه [در ماهیت مطلقه ی قسمی، اعتبار اطلاق شده
است ] ولی در مطلق مقسمی حتی قید اطلاق هم نباید باشد.
لا بشرط مقسمی را كلّی طبیعی می دانند.
مرحوم «زنوزی» به تقسیمات جدیدی رسیده و كشف كرده است. ایشان
می گوید ماهیّت در یك اعتبار حتی مقسم هم نیست و آن وقتی است كه نظر به خود
ذات می افكنیم كه همان حمل اوّلی ذاتی است، و تازه وقتی كه نظر را از ذات خارج
می كنیم نوبت به تقسیم می رسد. و به این ترتیب كلّی طبیعی مقابل مقسم است.
مرحوم آقای بروجردی نظر بدیعی داشت كه می گفت مقسم اصلا ماهیت نیست،
مقسم اعتبار است.
ولی ما پس از تأمل بسیار به این نتیجه رسیدیم كه مقسم خود ماهیّت است امّا
این تقسیم از نوع تقسیم قضایای منطقی است؛ یعنی قضیه ی طبیعیه. قضیه ی طبیعیه را
ذهنیه نیز می گویند مثل «الانسان نوع» .
قضیه ی ذهنیّه هم حملیه دارد، شرطیه دارد، شرطیه ی منفصله دارد و. . . وقتی
می گوییم: الماهیة إمّا لا بشرط أو بشرط شئ أو بشرط لا، یعنی الماهیة فی الذهن (ما
ینظر فیه) یا چنین است یا چنان
[1].
از حرفهای مرحوم آخوند و شیخ چنین برمی آید كه مقصود از «قضیّه ی مهمله»
قضیه ای است كه موضوعش لابشرط مقسمی است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 273
به عقیده ی ما این حرف مرحوم آخوند درست نیست؛ قضیه ی مهمله آنجاست كه
موضوع، ما ینظر به است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 274
[1] . [تفصیل نظریه ی استاد در این باب در
«تعلیقه ی استاد بر شرح منظومه» (عربی) آمده است. ]