فرقی كه هست از این نظر است كه بعضی عاملها عامل مستقیم اند و بعضی
عامل عامل اند؛ یعنی بعضی عاملها مستقیما مبدأ لذت و خیر و دور كننده ی رنج و شرّند،
مثل سلامت- كه این گونه عاملها به دلیل اینكه طبیعت و فطرت اصلی بشر در همه ی
زمانها یك جور است ثابت و یكنواخت اند- ولی برخی عاملها عامل مستقیم نیستند
بلكه عامل عامل اند، مثل ثروت. ثروت مستقیما مبدأ خیر و لذت و دور كننده ی شرّ و رنج
نیست بلكه وسیله ای است برای كسب و تحصیل سایر عوامل. با پول می توان به
مقاصد خود دست یافت، با پول می توان خوراك و پوشاك خوب تهیّه كرد، با پول
می توان بهداشت و فرهنگ تأمین كرد، با پول می توان مسافرت كرد و به گردش رفت،
و همین طور.
وسیله بودن پول چون جنبه ی قراردادی دارد با به هم خوردن این قرارداد اجتماعی
یعنی با تغییر رژیم اجتماعی از بین می رود.
همچنین اسب و قاطر و نوكر و مهتر كه روزی وسیله ی سعادت شمرده می شدند از
آن جهت بود كه وسیله ی رفع نیازمندیهای اوّلی و تأمین وسائل اوّلیّه بودند. وقتی كه
وسیله ی بهتر برای این نیازمندیهای اولیه و وسائل اولیه پیدا شد قهراً جای این وسائل
را كه وسائل درجه دوم سعادتند می گیرند.
اما اموری كه مستقیماً مورد نیاز طبیعت و فطرت بشرند و یك حاجت طبیعی و
فطری برای بشر به شمار می روند در همه ی زمانها ثابت و یكنواخت می باشند.
اگر بخواهیم بحث خود را در مورد دین و مذهب دنبال كنیم اولاً باید ببینیم كه
ایمان مذهبی ریشه ی طبیعی و فطری در روح بشر دارد یا نه؟ و ثانیاً به فرض اینكه ریشه ی
فطری ندارد آیا علم و صنعت و تمدن و قانون توانسته است جای دین را پر كند یا نه؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 74
جواب سؤال اول مثبت است و جواب سؤال دوم منفی. در اینجا نمی توانیم وارد بحث
تفصیلی این مطلب بشویم.