از آنچه تاكنون گفته شد معلوم شد كه در مسأله ی «جبر و اختیار» چه از جنبه ی
فلسفی و چه از جنبه ی كلامی و چه از جنبه ی اخلاقی وارد شویم نظر صحیح همانا نظریه ی
«امر بین امرین» است زیرا چنانكه دیدیم از جنبه ی فلسفی افعال صادره از انسان در
عین اینكه از نظری امكان شدن و امكان نشدن دارد از نظر دیگری آنچه شدنی است
شدنی است و آنچه نشدنی است نشدنی؛ یعنی نه ضرورت به طور مطلق
حكمفرماست و نه امكان، بلكه امری است بین امرین و از نظری ضرورت و وجوب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 634
حكمفرماست و از نظر دیگر امكان؛ و هنگامی كه از جنبه ی كلامی این مسأله را مورد
مطالعه قرار می دهیم می بینیم نه این است كه افعال انسان صرفاً مستند به اراده ی ذات
باری است و انسان منعزل است از تأثیر، و نه این است كه صرفاً مستند به خود انسان
است و رابطه ی فعل با ذات باری منقطع است، بلكه امری است بین امرین و در عین
اینكه فعل مستند به خود انسان است مستند به اراده ی ذات باری نیز هست منتها در طول
یكدیگر (نه در عرض و به طور شركت) ، و هنگامی كه از جنبه ی اخلاقی مطالعه می كنیم
باز می بینیم نه این است كه سرشتهای موروثی، ثابت و غیر قابل تغییر باشد، و نه این
است كه موضوع سرشت و طینت و اخلاق موروثی به كلی دروغ باشد، بلكه امری
است بین امرین یعنی در عین اینكه پاره ای از اخلاق با عوامل وراثت از نسلی به
نسلی دیگر منتقل می شود با عوامل تربیتی قابل تغییر و تبدیل و كاهش و افزایش
است.