در
کتابخانه
بازدید : 679956تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
مقدمه
Expand مقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاءمقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاء
Collapse مقاله هشتم ضرورت و امكان مقاله هشتم ضرورت و امكان
Expand مقاله ی نهم علّت و معلول مقاله ی نهم علّت و معلول
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی جبر و اختیار از نظر تربیت و اخلاق از جنبه ی خاصی مورد مطالعه قرار می گیرد و آن اینكه آیا سجایا و ملكات روحی انسان قابل تغییر و تبدیل هست یا نیست؟ تمام سیستمهای اخلاقی با همه ی اختلافاتی كه از لحاظ هدف و وسیله با یكدیگر دارند یك مطلب را به عنوان اصل مسلّم پذیرفته اند و آن اینكه سجایا و ملكات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 632
انتخاب كننده ی فعل را در انسان ایجاد می كند، پس انسان فعل را با اراده انتخاب می كند ولی در اراده تحت تأثیر علتی خارج از خودش است (و این است معنی «امر

روحی انسان قابل تغییر است و ممكن است «عادت» جای «طبیعت» را بگیرد. علمای اخلاق می گویند «تربیت عبارت است از فن تشكیل عادت، و عادت برای بشر طبیعت ثانیه می شود» . معنای این جمله این است كه ساختمان روحی انسان قابل انعطاف است و هر حالت جدیدی كه به وی بدهند و مدتی ادامه بدهند آن حالت جدید صفت راسخه می شود. در مقابل این نظریه، نظریه ی كسانی است كه به سرشت و طینت های غیر قابل تغییر قائلند و اثر اخلاق و تربیت را در مزاج آن كس كه سرشت نیك ندارد صفر می دانند و معتقدند كه «تربیت نااهل را چون گردكان بر گنبد است» . به عقیده ی این دسته امزجه ی روحی بشر عیناً مانند طبایع مخصوص نباتات و جمادات و حیوانات است و همان طوری كه هرگز شاخ بید بر ندهد و نی بور یا شكر ندهد و زمین شوره سنبل برنیاورد و آهن بد شمشیر نیك نشود، آدم بدسرشت و زشت طینت و بدگوهر نیز پاك نهاد و پاكیزه نفس نشود و مصدر اعمال نیك نگردد و آن كس كه سرشت او را بد آفریدند تغییر سرشت نخواهد داد.

گلیم بخت كسی را كه بافتند سیاه
به آب زمزم و كوثر سفید نتوان كرد
مولوی از زبان منكرین انبیاء كه منكر تأثیر تربیت و ارشاد بودند می گوید:

قوم گفتند ای نصوحان بس بود
آنچه گفتید ار در این ده كس بود
نقش ما این كرد این تصویرگر
این نخواهد شد به گفت و گو دگر
سنگ را صد سال گویی لعل شو
كهنه را صد بار گویی باش نو
خاك را گویی صفات آب گیر
آب را گویی عسل شو یا كه شیر
نار را گویی كه نور محض شو
پشّه را گویی كه سوی باد رو
قلب را گویی كه زرّ پاك شو
یا كه اكسیری شو و چالاك شو
هیچ از آن اوصاف دیگرگون شوند؟
آب كی گردد عسل ای ارجمند؟
آنگاه از زبان انبیاء به آنها جواب می دهد:

انبیا گفتند آری آفرید
وصفهایی كه نتان زان سر كشید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 633
بین امرین» كه میان دو قول «جبر» و «تفویض» واقع است نه اینكه بعضی افعال علت دارند و بعضی دیگر ندارند چنانكه برخی از دانشمندان مادی معنی كرده و نسبت داده اند) ؟

وافرید او وصفهای عارضی
كه گهی مبغوض، می گردد رضی
رنجها داده است كان را چاره نیست
آن به مثل گنگی و فطس و عمی است
رنجها داده است كان را چاره هست
آن به مثل لقوه و درد سر است
بلكه اغلب رنجها را چاره هست
چون به جد جویی بیاید آن به دست
این دواها ساخت بهر ائتلاف
نیست این درد و دواها از گزاف
گذشته از اینكه موضوع سرشت پاك و ناپاك با موضوع «جبر و اختیار» به مفهوم فلسفی آن چندان ارتباطی ندارد این موضوع از جنبه ی علمی مردود شناخته شده. اگر این موضوع را از جنبه ی علمی بخواهیم مورد مطالعه قرار دهیم باید در قانون وراثت از جنبه ی بیولوژی مطالعه كنیم. در بیولوژی ثابت شده كه هر چند صفات و ملكات اخلاقی نیز تا حدی مانند مشخصات نوعی، از نسلی به نسلی منتقل می شود ولی این صفات و سجایا آن ثبات و استحكامی را كه در مشخصات نوعی موجود است واجد نیستند و با عوامل تربیتی و اخلاقی، قابل تغییر و تبدیل و كاهش و افزایش اند. بعلاوه ما حساً و وجداناً اثر تربیت را در افراد و امم مشاهده می كنیم. امروز مهمترین چیزی كه نظر علمای اجتماع را جلب كرده تجهیزات تربیتی و اخلاقی ملل و اقوام است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است